جی دی پی چیست (GDP) و نحوه محاسبهی آن
یکی از شاخصهای مهم اقتصادی کشورها GDP به معنای تولید ناخالص داخلی (مخفف عبارت Gross Domestic Product) است. اگر میخواهید این شاخص را به صورت کامل بشناسید و از آمار GDP ایران و سایر کشورها مطلع شوید تا پایان این مقاله همراه ما باشید.
تعریف جی دی پی:
ارزش پولی تمام کالاها و خدمات تولید شده نهایی در یک کشور که معمولا به صورت سالیانه محاسبه میشود را با شاخص GDP میشناسند که میتوان گفت یکی از معیارهای اصلی کشورها برای اندازهگیری میزان فعالیت اقتصادی است.
در تعریف این شاخص معمولا کلمهی داخلی به این معناست که جغرافیا در این شاخص اهمیت پیدا میکند، کالایی که در یک کشور تولید میشود اما به کشور دیگری صادر میگردد، در جیدیپی کشور صادرکننده محاسبه میشود.
مثلا یک کالا در چین تولید شده و به کشور ما صادر میگردد، این کالا در جی دی پی کشور چین محاسبه خواهد شد نه کشور ما.
تولید ناخالص داخلی چگونه محاسبه میشود؟
معمولا GDP به سه روش محاسبه میشود:
از طریق تولیدات :
در این روش تمامی تولیداتی که در بخشهای مختلف اقتصادی ایجاد و محاسبه میشوند با هم جمع میگردند. اما یکی از معایب بزرگ این مدل محاسبه دشواربودن تمایز قائل شدن بین کالاهای واسطهای و کالاهای نهایی است. برای همین برخی از کشورها مثل آمریکا از روش دیگری برای محاسبهی GDP استفاده میکنند.
از طریق مخارج :
شاید بتوان گفت پرکاربردترین روش محاسبه همین روش است.
مجموع مبلغی که توسط تولید کنندگان کالاها و خدمات نهایی دربافت میشود؛ که از طریق فرمول زیر میتوان آن را محاسبه نمود:
GDP =C + I + G + NX
«C»: مخارج «مصرفی» (Consumption) یعنی هزینههایی که خانوار ها صرف تهیه کالاها و خدمات مصرفی خود کردهاند.
«I»: «سرمایهگذاری» (Investment) یا هزینه هایی که صرف خرید کالاهای سرمایهای جدید مانند ابزارها، وسایل، ماشینآلات و ساختمانها شده است.
«G»: خرید یا «مخارج دولت» (Government Expenditure) یعنی هرگونه خرید کالا و خدماتی که دولت انجام داده است.
«NX»: «خالص صادرات» (Net Export) یا همان ارزش صادراتی که انجام شده منهای ارزش وارداتی که صورت گرفته است.
یا به عبارتی مجموع : هزینهی خانوادهها ، هزینه خرید ابزارآلات سنگین، مخارج دولت و ارزش صادرات
از طریق درآمد:
همانطور که از عنوان مشخص است در این روش مجموع درآمدهایی که بنگاههای اقتصادی بزرگ و کوچک از فروش محصول و یا خدمات بدست آوردهاند جی دی پی محاسبه خواهد شد.
GDP=W + R + I + P
در رابطه بالا:
«W»: شامل حقوق، «دستمزد» (Wage) و مزایا مانند حق سلامت و بازنشستگی و بیمه بیکاری است.
«R»: شامل درآمد ناشی از «اجاره» (Rent) املاک و مستغلات و درآمد بدست آمده از فروش یا واگذاری حق امتیاز، حق اختراع، حق تالیف کتاب یا اثر هنری است.
«I»: درآمدی که به خانوار تعلق میگیرد و ناشی از اجاره دادن منابع مالی آنها به شرکتها و کسبوکارهاست.
«P»: مبلغی که برای شرکتها پس از پرداخت اجاره، بدهی و حقوق کارمندان باقی میماند. در محاسبه GDP، «سود» (Profit) حسابداری مدنظر است و نه سود اقتصادی
این روش که معمولا در کشورهایی مثل کانادا و استرالیا استفاده میشود یک عیب بزرگ دارد و آن هم اینست که بخشهایی در اقتصاد وجود دارند که میزان درآمد از فروش و خدمات آنها به آسانی مشخص نیست.
معمولا این شاخص توسط مراکز و سازمانهای آمار هر کشور محاسبه میشود و اطلاعات را با توجه به استانداردهای بینالمللی از منابع مختلفی به دست میآورند.
معمولا جی دی پی تحت دو عنوان بررسی و گزارش میشود : جی دی پی اسمی و جی دی پی حقیقی
برای بهتر متوجه شدن این دو عنوان در ادامه همراه ما باشید.
جی دی پی اسمی
جی دی پی اسمی دقیقا ارزش تولیدات یا خروجی اقتصاد ماست که در آن میزان تورم محاسبه نشده است. ممکن است محاسبه ارزش کالاها بدون تورم کار پیچیدهای باشد که برای رفع این پیچیدگی از تعدیلکنندههای قیمتی و یا شاخص تورمزدایی میتوان استفاده کرد.
تولید ناخالص داخلی حقیقی
این شاخص با در نظرگرفتن میزان تورم محاسبه میشود و چون معمولا درصد تورم مثبت است میزان جی دی پی اسمی از حقیقی میتواند بیشتر باشد. جی دی پی حقیقی به ما کمک میکند تا متوجه شویم رشد عدد جی دی پی به دلیل افزایش قیمتها بوده است یا به صورت حقیقی افزایش تولید بوجود آمده است.
میتوانیم با یک مثال درک بهتری نسبت به این دو شاخص داشته باشیم.
فرض کنیم در یک شرکت در سال ۱۴۰۰ بیست عدد خودکار تولید شده است با قیمت ۴۰۰۰ تومان و در سال ۱۴۰۱ این میزان تولید به ۲۲ رسیده است. در این حالت جی دی پی در مقایسهی دو سال ده درصد رشد داشته است:
- در سال ۱۴۰۰
۲۰*۴۰۰۰= ۸۰۰۰۰ - در سال ۱۴۰۱
۲۲*۴۰۰۰ = ۸۸۰۰۰
ده درصد رشد در این مثال قابل مشاهده است.
اما فرض کنیم در همان شرکت در سال ۱۴۰۰ بیست خودکار تولید شده است با قیمت ۴۰۰۰ تومان و در سال ۱۴۰۱ نیز بیست خودکار تولید شده است با قیمت ۴۴۰۰ تومان، در ظاهر به نظر میآید از نظر ریالی رشد اتفاق افتاده است:
- در سال ۱۴۰۰
۲۰*۴۰۰۰=۸۰۰۰۰ - در سال ۱۴۰۱
۲۰*۴۴۰۰= ۸۸۰۰۰
در هر دو فرض جی دی پی اسمی به میزان ده درصد رشد داشته است، چون در آن میزان تورم محاسبه و در نظر گرفته نشده است. اما جی دی پی حقیقی در این دو فرض رشد نداشته است چرا که این افزایش، بر اساس افزایش تولید نبوده و بر اساس تورم شکل گرفته است. به صورت کلی با در نظر گرفتن اثرات مثبت و منفی تورم، جی دی پی حقیقی زمانی در یم اقتصاد رشد میکند که کالاها و خدمات بیشتری و یا باارزشتری تولید شوند.
مشاهده رشد جی دی پی حقیقی به عنوان یکی از شاخصهای اصلی اقتصاد، میتواند نشاندهنده سلامت یک اقتصاد باشد و این مفهوم را برساند که در کشور وضعیت اقتصادی رو به رشد است. وقتی این شاخص در حال رشد است نشان دهندهی این است که وضعیت اشتغال هم وضعیت خوبی دارد و در جیب مردم پول بیشتری است و برعکس وقتی جی دی پی حقیقی در حال کاهش است به معنی کندی رشد و حتی رکود اقتصادی خواهد بود.
در ادامه به چند سوال پر تکرار در مورد شاخص تولید ناخالص داخلی پرداختیم:
کدام کشورها بالاترین تولید ناخالص داخلی را دارند؟
- ایالات متحده: ۲۰.۸۹ تریلیون دلار
- چین: ۱۴.۷۲ تریلیون دلار
- ژاپن: ۵.۰۶ تریلیون دلار
- آلمان: ۳.۸۵ تریلیون دلار
- بریتانیا: ۲.۶۷ تریلیون دلار
- هند: ۲.۶۶ تریلیون دلار
- فرانسه: ۲.۶۳ تریلیون دلار
- ایتالیا: ۱.۸۹ تریلیون دلار
- کانادا: ۱.۶۴ تریلیون دلار
- کره جنوبی: ۱.۶۳ تریلیون دلار
- روسیه: ۱.۴۸ تریلیون دلار
- برزیل: ۱.۴۴ تریلیون دلار
- استرالیا: ۱.۳۲ تریلیون دلار
- اسپانیا: ۱.۲۸ تریلیون دلار
- اندونزی: ۱.۰۵ تریلیون دلار
چرا تولید ناخالص داخلی آمریکا اینقدر بالاست؟
اقتصاد این کشور از منابع طبیعی فراوان، زیرساختهای توسعهیافته و بهرهوری بالا تغذیه میشود. این کشور دومین ارزش کل برآورد شده منابع طبیعی را به خود اختصاص داده است که در سال ۲۰۱۹ به ارزش ۴۴.۹۸ تریلیون دلار آمریکا برآورد شده است، اگرچه منابع در برآورد آنها متفاوت هستند.
مشکلات تولید ناخالص داخلی چیست؟
در واقع چهار مشکل مهم در تولید ناخالص داخلی وجود دارد:
- چگونگی اندازهگیری نوآوری
- انفجار خدمات آنلاین رایگان
- تغییر دور از تولید انبوه به سفارشیسازی و تنوع
- و افزایش تخصص و زنجیره های تولید گسترده، به ویژه در سراسر مرزهای ملی
چگونه یک کشور میتواند تولید ناخالص داخلی خود را افزایش دهد؟
برای افزایش رشد اقتصادی
- نرخ بهره پایین – کاهش هزینه وام و افزایش درآمد مصرفکننده و سرمایهگذاری.
- افزایش دستمزدهای واقعی – اگر دستمزدهای اسمی بالاتر از تورم رشد کنند، مصرف کنندگان مواد یکبار مصرف بیشتری برای خرج کردن دارند.
- رشد اقتصادی جهانی – منجر به افزایش درآمدهای صادراتی میشود.
اگر تولید ناخالص داخلی پایین باشد چه اتفاقی میافتد؟
اگر تولید ناخالص داخلی کند یا منفی باشد، میتواند منجر به ترس از رکود شود که به معنای اخراج و بیکاری و کاهش درآمدهای تجاری و هزینههای مصرفکننده است. گزارش تولید ناخالص داخلی همچنین راهی برای بررسی این است که کدام بخشهای اقتصاد در حال رشد و کدام در حال کاهش هستند.
چه عواملی بر تولید ناخالص داخلی تأثیر میگذارد؟
رشد تولید ناخالص داخلی عمدتاً تحت تأثیر بهرهوری نیروی کار و کل ساعات کار نیروی کار یک کشور است. (تولید ناخالص داخلی را میتوان ضرب در بهرهوری نیروی کار در اندازه نیروی کار در نظر گرفت). بهرهوری نیروی کار را میتوان به عنوان درآمد حاصل از یک ساعت کار در کشور درک کرد.
جی دی پی ایران
بزرگترین بخش اقتصاد ایران خدمات است که ۵۱ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد. در بخش خدمات مهمترین بخشها عبارتند از: املاک و مستغلات و خدمات تخصصی و حرفهای (۱۴ درصد از کل تولید ناخالص داخلی). رستورانها و هتلهای تجاری (۱۲ درصد) و خدمات عمومی (۱۰ درصد). تولید نفت ۲۳ درصد از ثروت را تشکیل میدهد. تولید و معدن ۱۳ درصد از تولید و کشاورزی ۱۰ درصد سهم دارند. آخرین جزء بزرگ تولید ناخالص داخلی ساخت و ساز و توزیع برق، گاز و آب است که ۷ درصد از کل تولید را تشکیل میدهد.
نابرابری، چگونه در رشد اقتصادی نقشآفرینی میکند؟
نابرابری بیشتر، توانایی خانوارهای کمدرآمد را برای تامین خدمات بهداشت و سلامت، و کسب سرمایه فیزیکی و انسانی سلب میکند. برای مثال، نابرابری به کاهش سرمایهگذاری برای آموزش فرزندان در خانوارهای فقیر و نتیجتاً به تحصیل آنان در مدارس سطح پایین منجر میشود و آنان را از رفتن به دانشگاه محروم میکند. درنهایت، بهرهوری نیروی کار کمتر از آن خواهد بود که میتوانست در جهانی با برابری بیشتر فراهم آید. تمرکز فزاینده درآمدها میتواند به کاهش تقاضای کل و تنزل رشد بینجامد چرا که ثروتمندان در مقایسه با گروههای درآمدی متوسط و پایین بخش کمتری از درآمد خود را خرج میکنند.
بدون دیدگاه