تاثیر آموزش بر کاهش فقر
معمولا افراد برای مشارکت در کار خیر، دنبال مواردی هستند که زودتر نتیجهی آن را ببینند. بههمینخاطر در تهیهی غذا، آب تمیز و مراقبتهای بهداشتی سهیم میشوند اما کمتر کسی به اهمیت سرمایهگذاری در آموزش، آگاه است. اگرچه تامین غذا بسیار ضروری و مهم است اما آنچه فرد را برای همیشه بینیاز میکند آموزش و پشتوانههای آن است. یک ضربالمثل قدیمی وجود دارد که میگوید «شما میتوانید به مردم ماهی بدهید، اما اگر ماهیگیری را به آنها بیاموزید، وضعیت آنها بسیار بهتر خواهد شد، زیرا به شما وابسته نخواهند شد.»
اگر فقر یک شهر بزرگ باشد که افراد محروم به دلایل مختلف، بهناچار در آن ساکن شدهاند. از جمله امکانات مهم و ضروری که در این شهر، کمتر یافت میشود؛ آموزش است. در بررسی زندگی افراد فقیر، معمولا، نبود یا کمبود آموزش، بهچشم میخورد. اما منظور از آموزش چیست؟ آموزش در واقع، محدود به تحصیل در مدارس نمیشود و ابعاد بزرگتری دارد. یادگیری برای فرد، قبل از نهادهای رسمی، از خانواده و فرهنگ حاکم بر جامعه، آغاز میشود. در شهری که ضرورتِ حاکم بر آن، تلاش برای درآوردن نان شب باشد، آموزش ناخودآگاه نادیده گرفته خواهد شد در حالیکه براساس تحقیقات انجام شده، آموزش یکی از اساسیترین راهها برای برون رفت از چرخهی فقر است.
البته در میان فقر و تنگدستی چه بسا به دلیل عواطف و احساسات، فعالیتهای نویسندگان، شعرا و مخترعان نامدار، پرورش یافته است. بعضی از بزرگان علم، فرزندان فقر و تنگدستی بودهاند. بزرگان علمودانش که گاهی خودشان هم طعم فقر را در زندگی چشیدهاند به اهمیت آموزش در کلامشان بارها اشاره کردهاند. ماندلا در جایی میگوید: «آموزش قویترین سلاحیست که میتوانید برای تغییر جهان، از آن استفاده کنید.» از طرفی دیگر، فقر برای انسانها درست مانند مجازات شدن برای جرمی است که مرتکب نشدهاند! با این همه افلاطون هم قرنها پیش، زمانی که هنوز آموزش نوپا بوده میگوید: «به دنیا نیامدن بهتر از آموزش نیافتن و نادان ماندن است؛ زیرا جهالت، ریشهی همه بدبختیها است.»
در واقع اهمیت دادن به آموزش و برنامههای جدی برای ترویج آن در جامعه، سرمایهگذاری برای رسیدن به رشد در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی یک کشور است. بهقول برایانتریسی: «با ارزشترین سرمایه شما، خودتان هستید؛ برای بالا بردن ارزش خود، تمامی آموزشهای لازم را فرا گیرید.» که مسلما رشد فردی، رشد تمام جامعه را بهدنبال خواهد داشت. در ادامه به دو مسئلهی آموزش تحصیلی در مقاطع مختلف و آموزش مهارتهای فردی و اجتماعی و مهارتهای شغلی و تاثیری که بر بهبود وضعیت مردم از جمله شرایط اقتصادیشان میگذارد، میپردازیم.
آموزش: تحصیل و با سواد شدن
جامعه را چه کسانی میسازند؟ مردم. مردمی که زمانی کودک بودهاند و تحت آموزشهای جامعه، رشد کرده و به بزرگسالی رسیدهاند. اجازه بدهید برای روشن شدن مطلب به بررسی تجربیات یکی از فعالان جهانی در این زمینه بپردازیم. یکی از افرادی که اهمیت آموزش را بهخوبی درک کرده آقای جیم راوسون است. او از حامیان قدیمی موسسهی Compassion و در کوئینزلند مستقر است. دکتر راوسون بیش از 50 سال است که روی زندگی جوانان و نوجوانان سرمایهگذاری کرده است. جیم با چهار مدرک تحصیلی، از جمله دکترا، تجربیات شخصی خود را به ایجاد فرصتهای آموزشی برای کودکان در استرالیا و کشورهای در حال توسعه، اختصاص داده است. جیم سرپرست و همچنین مربی بسیاری از دانشجویان دانشگاه بوده، که برخی از آنها پناهنده در استرالیا، بودهاند. او که عمر خود را صرف تعلیم و تربیت و کمک به کودکان برای دستیابی به پتانسیل کامل خدادادی خود و آموزش افراد مجرم و تغییر زندگی آنها و تبدیلشان به نیروی کار کرده است، میگوید: «در 50 سال خدمتم، دریافتم که کاشت(آموزش) در زندگی کودکان و نوجوانان، مؤثرترین روش خدمت است.»
جیم توضیح میدهد که وقتی فرد، کودک است، ذهناش برای تغییر و پذیرش ایدههای جدید باز و آماده است و این فرصت مناسبی برای خروج از الگوهای مخرب تفکر و رفتار نسلیِ غلط میباشد. چرخهی فقر نه تنها کودکان را از نظر جسمی به دلیل کمبود فرصت و منابع، گرفتار نگه میدارد، بلکه آنها را از نظر ذهنی و عاطفی نیز محدود میکند. این فقرِ ذهنی منجر به درماندگی و ناامیدی میشود و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و توانایی کودک را برای رویاپردازی و رسیدن به آیندهای فراتر از آنچه در حال حاضر میتواند ببیند، محدود میکند. در این میان، تحصیل و آموزش، راهحل موثریست که میتواند این شرایط را تغییر دهد.
جیم راوسون عقیده دارد که: اگر بچهها تحصیل نکرده باشند از چرخهی فقر بیرون نخواهند آمد. زیرا گزینههای محدودی در اختیار خواهند داشت. در حالیکه اگر تحصیل کرده باشند، گزینههای زیادی برایشان وجود خواهد داشت و بچهها بیشتر از پدر و مادرهایشان کار و زندگی خواهند کرد. در واقع آموزش، فرصتها را بیشتر و راه را باز میکند.
براساس مطالعات اخیر یونسکو؛ اگر همهی دانشآموزان در کشورهای کم درآمد فقط مهارتهای اولیه خواندن را یاد بگیرند و نه هیچ چیز دیگری، حدود 171 میلیون نفر میتوانند از فقر شدید فرار کنند. همچنین اگر همه بزرگسالانی که سواد کمی دارند فقط دو سال دیگر تحصیل کنند یا دوره متوسطه را به پایان برسانند، نزدیک به 60 میلیون نفر از فقر، نجات پیدا خواهند کرد و میشود نرخ فقر جهانی را تا بیش از نصف، کاهش داد. به همین دلیل است که سازمانمللمتحد، آموزشِ باکیفیت را یکی از اهداف توسعه پایدار خود برای دستیابی تا سال 2030 نامگذاری کرده است. با این حال، برای کودکانی که در فقر زندگی میکنند، تحصیل یک امر پرهزینه است که بسیاری از پس مخارج آن بر نمیآیند. متأسفانه، طبق آخرین آمار گزارش شده، بیش از 258 میلیون کودک در سراسر جهان از مدرسه بازماندهاند. تحقیقات نشان میدهد که کودکانِ فقیرترین خانوادهها، پنج برابر بیشتر از فرزندان ثروتمندترین خانوادهها، تحصیل و مدرسه را ترک میکنند. پتانسیل در همه جا وجود دارد، اما فرصت نه. آموزش و فقر ارتباط ناگسستنی دارند. اگر والدین نتوانند درآمد معقولی به دست آورند، احتمال کمتری برای تحصیل کودک وجود خواهد داشت. بدون آموزش، احتمال کمتری وجود دارد که کودک بتواند در آینده از خود حمایت کند و بنابراین چرخه فقر ادامه خواهد یافت.
در کنار همهی مسائل تاثیرگذار بر چرخهی فقر و روند آموزش، شیوع کرونا هم اثرات عمیق و زیانباری بهجا گذاشت. هاندوکو نگادیمان، مدیر موسسهی Compassion در کشور اندونزی، میگوید: «واقعیت این است که ما یک نسل را به دلیل تأثیر COVID-19 بر آموزش از دست دادهایم!» در حالی که دسترسی به آموزش در کشورهای در حال توسعه در طی چندین سال، چالش مهمی بوده است، همهگیری جهانی کرونا درسال 2020 وضعیت نامطلوب را بدتر کرد.
COVID-19 روی آموزش، تاثیر زیادی گذاشت و خیلی از مدارس را در سراسر جهان تعطیل کرد. در سطح جهانی، تعطیلی مدارس به طور متوسط 224 روز به طول انجامید، اما در کشورهای با درآمد پایین و متوسط این دوره اغلب بسیار طولانیتر بود. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، معلمان به دلیل آموزش ناکافی، قادر به سازگاری نبودند، در حالی که خانوادهها به اینترنت یا حتی گاهی اوقات برق، دسترسی نداشتند تا به فرزندانشان اجازه دهند از راه دور به یادگیری ادامه دهند. همچنین محروم بودن بسیاری از دانشآموزان از ابزار ارتباطی مناسب از جمله تلفنهمراه و تبلت، باعث دوری و انصراف از تحصیل شد. شیوع کووید-19 دستاوردهای تحصیلی 20 ساله را در بسیاری از کشورها، معکوس کرد و تأثیر آن بر زندگی کودکانی که در فقر زندگی میکردند، تا سالها یا شاید برای همیشه، غیرقابل جبران خواهد بود.
جیم راوسون در ادامه اشتراک تجربیاتش میگوید: «تجربهی شخصی من نشان میدهد که آموزش تحصیلی در مدارس، مزایای دیگری هم دارد که محدود به محتوای آموزشی نمیشود. آموزش به ذهن کودک، وسعت میبخشد و به او فرصت تفکر و روشهای آن را میآموزد که این فراتر از برنامه درسی، در زندگی برای او قابل استفاده خواهد بود. حتی اگر یک کودک در نهایت، در سیستمی که در آن آموزش دیده، کار نکند، مهارتهای زندگی که از طریق آموزش، یاد میگیرد؛ مانند حل مسئله و الگوهای فکری سالم، مزایای بلند مدتی برای زندگی پس از تحصیل به او میدهد که به کارش خواهد آمد. من خودم اگرچه شروع خوبی برای تحصیل نداشتم و در دبیرستان و دانشگاه ناکامیهایی داشتم اما در کنار همهی اینها، مهارتهایی آموختهام که امروز به درد زندگی بزرگسالیام میخورد و حتی شکستهایم را میتوانم بهعنوان تجربه، با دیگران به اشتراک بگذارم.»
بدون آموزش قوی، کودکان قادر به دستیابی به پتانسیل خدادادی خود و کشف رویاهای خود نیستند. آنها بیشتر در معرض انواع مختلف سوء استفاده و استثمار قرار میگیرند، در مشاغل کم دستمزد و بدون مهارت کار میکنند یا در معرض کودکهمسری قرار میگیرند. اما برای هزاران کودک، شکستن چرخه فقر به چیزی بیش از درسِ مدرسه، نیاز دارد. در واقع در کنار فراهم آوردن شرایط برای تحصیل کودکان، حتما باید پشتوانههای مختلف از جمله مالی، عاطفی و اجتماعی را فراهم کرد تا آیندهی کودک که آیندهی جامعه است، تضمین شود.
حمایت از آموزش
جیم راوسون میگوید: «من تقریبا هیچ حامی و پشتیبانی برای شروع نداشتم. کار گروهی و مشارکت جمعی را تجربه نکرده بودم اما کمکم با قرار گرفتن در محیطهای آموزشی پیشرفتهتر با این فضاها و اثرات مثبتشان بر زندگی آشنا شدم. بسیاری از تلاشهای من در آن زمان بهخاطر نداشتن حامی و پشتیبان بهنتیجه نرسید اما امروز در سیستم آموزشی که کار میکنم فرصت برای همزیستی و مشارکت و راهنمایی جوانان فراهم شده و این یک سرمایهگذاری درست برای آموزش است. همراهی و مشارکت، برای آنها فرصت رشد و ابراز وجود ایجاد کرده که در شکل گرفتن شخصیت اجتماعیشان بسیار موثر است.» ویکتور هوگو هم در مورد اهمیت آموزشتحصیلی و اثرات آن میگوید: «هر کس درب مدرسهای را باز کند، درب زندانی را بسته است.»
«اجازه بدهید به یک خاطرهی خوب اشاره کنم؛ سالها پیش جوانی به اسم«جی» به مرکز ما معرفی شد که در 13 سالگی از رواندا به استرالیا پناهنده شده بود و در هشت کمپ نگهداری پناهندهگان زندگی کرده بود. وقتی وارد استرالیا شد نمیتوانست انگلیسی صحبت کند اما در عرض سهماه به اندازهی کافی یاد گرفت تا در مدرسه ثبتنام کند. جی که در میان فقر و نداری و جنگهای قبیلهای، بزرگ شده بود شاهد کشته شدن پدرومادرش توسط افراد بیرحم بود و همهی هدفش در زندگی انتقام گرفتن از آنها بود. همه با جی خیلی مهربان بودیم و او کمکم از شرایط روحی بدی که داشت، فاصله گرفت.
کاپیتان تیم مدسه شد و در رشتهی مهندسی فرایند، تحصیل کرد. من کمکم سعی کردم او را با معنویت و ارتباط با خدا هم آشنا کنم و در طول راه، مرد جوانی که هدفش مجازات و کشتن 40 نفری بود که پدرومادرش را کشته بودند، دچار دگرگونی قلب و ذهن شد. اولویتهای جی، زمانی که با عشق خدا روبرو شد تغییر کرد. جی گفت که بهجای انتقام، باید وقتش را صرف برکت دادن و کمک به آنها کند! او در حالحاضر 40000 دلار از پول خود را در اینراه سرمایهگذاری کرده و با اینکه هنوز کمتر از 30 سال دارد برای خرید زمین برای مدرسهای در رواندا اقدام کرده است. این قدرت تعلیم و تربیت و آموزش در کنار هم است!»
نتایج بلند مدت آموزش:
معمولا افراد برای مشارکت در کار خیر، دنبال مواردی هستند که زودتر نتیجهی آن را ببینند. بههمینخاطر در تهیهی غذا، آب تمیز و مراقبتهای بهداشتی سهیم میشوند اما کمتر کسی به اهمیت سرمایهگذاری در آموزش، آگاه است. اگرچه تامین غذا بسیار ضروری و مهم است اما آنچه فرد را برای همیشه بینیاز میکند آموزش و پشتوانههای آن است. یک ضربالمثل قدیمی وجود دارد که میگوید «شما میتوانید به مردم ماهی بدهید، اما اگر ماهیگیری را به آنها بیاموزید، وضعیت آنها بسیار بهتر خواهد شد، زیرا به شما وابسته نخواهند شد.»
در کشورهایی که به هر دلیلی، از جمله استثمار، فقیر ماندهاند، حمایت از آموزش، اهمیت بیشتری دارد. کشورهای توسعه یافته میتوانند بودجهی لازم را در اختیار این کشورها قرار بدهند که البته این حمایت نباید باعث وابستگی شود. برعکس این حمایت باید موجب استقلال کشورها شود. اینکه کودکان آموزش دیده میتوانند رهبران موثری برای بهبود اوضاع کشورشان شوند بسیار مهم و موثر است.
آموزشهای اجتماعی و مهارتهای شغلی:
هر آموزش اجتماعی و شغلی، در ابتدا برای فرد، موثر بوده و در نهایت وضعیت جامعه را بهتر میکند. مفهوم سرماية انساني را نه تنها در مورد آموزش و تعلـيم مهـارتهـا بلكـه همچنين به هر فعاليتي كه موجب افزايش كيفيت نيروي كـار و بهـرهدهـي آن، كـه در نهايـت سبب بالا رفتن سطوح درآمد آتي ميشود، ميتوان اطلاق كرد (راجرز و راچلين،1370،ص22.) لذا بر اساس نظرية اقتصاد خرد، از آنجا كه نيروي كار، دستمزدي متناسب با بهـرهوري نهـايي خود دريافت ميكند و آموزش نيز از مهمترين عوامل تعيينكنندة كارايي و بهرهوري نيروي كار است، هر چه سطح آموزش فرد بالاتر باشد، درآمد نسبي او نيز بيشتر خواهد بود. به اينترتيـب، قشر فقير و محروم جامعه با كسب آموزش بيشتر، ميتوانند از بند فقر رهايي يابند. شايد به اين خاطر باشد که “گالبرایت” ميگويد: «هيچ جامعة تحـصيلكردهاي فقيـر نيـست و هـيچ جامعه بيسوادي ثروتمند نيست: شايد فقر و بيسوادي بالاترين روابط علّي را داشته باشند.»
از طريق آموزش، بر سرماية انسانيِ فقـرا افـزوده مـيشـود و آنهـا مـيتواننـد بـا كـسب تخصصهاي بيشتر، سطح معيشتي خود را بهبود بخـشند. سـاخاروپولوس آموزش را نوعی سرمایهگذاری میداند. به اعتقاد وی، آموزش مانند دیگر سرمايهگذاريها در سرماية انساني، ميتواند به توسعة اقتصادي كمك كند و همانند سـرمايهگـذاري در سـرماية فيزيكـي، درآمـد گروههاي فقير را افزايش دهد (ساخاروپولوس،1373،ص13 .) اما از آنجا كـه طبقـات پردرآمـد جامعه نيز از آموزش بهرهمند ميشوند، (بلكه در سـطحي بـالاتر و گـستردهتـر نـسبت بـه كـم درآمدها)، اين موضوع كه آيا آموزش و هزينههاي مصرف شده در اين بخش، بـه توزيـع درآمـد متعادلتر نيز منجر ميشود، يا نه، مورد سؤال بوده و پژوهشهايي در اين زمينه انجام شـدهانـد كه حاوي نتايج متضادي بودهاند.
نقش نهادهای مردمی:
در این میان، موسسات مردمی میتوانند، نقش بسزایی داشته باشند که با ایجاد ارتباط بین مردم و کودکان نیازمند، پل ارتباطی مطمئنی باشند. جیم راوسون هم که با موسسهی نیکوکاری Compassion همکاری میکند بر این امر تاکید کرده و البته اشاره میکند که موسسات حمایت کننده هم باید شفافیت داشته و با بهروزرسانیهای منظم در مورد فعالیتها و امور مالی پروژه، انتشار نامههای کودکان و کارکنان، مصاحبهها و عکسها و محتوای مرتبط، یک روند درست ارتباطی ایجاد کنند که خود این روند موجب ارتباط پایدار و ادامهی همراهی مردم میشود.
جیم میگوید: «من در همراهی باموسسهیCompassion به دنبال بازگشت سرمایه هستم. میخواهم بدانم بازگشت معنوی در این کار برای من چیست؟ همچنین نتیجهاش در زندگی خودم و دیگران چیست؟ میخواهم این دو با هم جلو بروند و به همین دلیل است که من کاملاً با کمک به Compassion موافق هستم، زیرا میدانم که از هر دو جنبه، بازگشت سرمایه دریافت خواهم کرد. هم حال خوب و هم اینکه تغییر وضعیت اقتصادی افراد فقیر، شرایط اقتصادی مرا هم بهتر خواهد کرد.»
جیم تشویق به سرمایهگذاری در پروژههای آموزشی میکند تا به کودکان این فرصت را بدهد که در زندگی خود و جامعه اطرافشان تغییر ایجاد کنند. او میگوید: «کسی که از بسیاری جهات بیسواد است، از دستیابی به نتایجی که میتواند در زندگی خود داشته باشد، ناتوان خواهد بود. چرا که فقدان آموزش باعث میشود کودکان در وضعیت نامساعدی قرار بگیرند. آموزش شاید کمترین فرصت را برای کودک ایجاد کند و هیچوقت نمیدانیم نتیجه چه میشود؟ خدا را چه دیدید شاید بازهم از بینشان نلسون ماندلایی یا رهبری موفق، بیرون آمد.»
چگونه آموزش بر کاهش فقر تاثیر میگذارد؟
اگر به آموزش، فرصت داده شود میتواند فقر را ریشهکن کند. افرادی که در فقر زندگی میکنند معمولا از تحصیلات رسمی محروم هستند و همین محرومیت باعث میشود که برای فرار از شرایط بد زندگی و پیدا کردن کار، دچار مشکلات بسیاری باشند. آموزش با ایجاد فرصت، میتواند زندگی آنها را از نظر مالی،جسمی و روحی بهبود بخشد.
از اینجا فقر از منظر روانشناسی رو مطالعه کنید
در بسیاری از کشورها، آموزش عمومی رایگان وجود دارد، با این حال، هزینههای اضافی برای لباس، کتاب یا حمل و نقل وجود دارد که افراد فقیر را با مشکل مواجه میکند. در مناطق روستایی، کودکان ممکن است برای رسیدن به مدرسه با اتوبوس، ساعتها در مسیر باشند. این هزینهها میتواند برای خانوادههای کم درآمد طاقت فرسا باشد.
گاهی خانوادهها مجبور میشوند بچهها را از مدرسه بیرون بکشند تا بتوانند برای تأمین معاش خانواده کار کنند. مشکل بیرون بردن کودکان از مدرسه به سر کار این است که منجر به آموزش کوتاه میشود، حتی اگر اصلا شروع شود. مسلما فقر چیزی فراتر از نداشتن پول کافی است اما داشتن تحصیلات میتواند برخی از مشکلات ناشی از فقر را کاهش دهد.
آموزش باعث بهبود امنیت غذایی و کاهش سوء تغذیه میشود. با آموزش شهروندان در زمینه کشاورزی و تکنیکهای کشاورزی، آنها قادر به رشد و فروش مواد غذایی خود میشوند. این باعث ایجاد یک منبع درآمد و همچنین زندگی سالم میشود.
از جمله؛ سواد به زنان این امکان را میدهد که در مورد ویتامینهای دوران بارداری و سایر اطلاعات سلامتی در دوران بارداری مطالعه کنند. خانوادهها میتوانند در مورد اهمیت نوشیدن آب تمیز و تهیه ایمن غذا بیاموزند. آموزش باعث کاهش شیوع بیماریهای واگیردار مناطق فقرزده میشود. هنگامی که یک جامعه درک نمیکند که یک بیماری چگونه گسترش مییابد، میتواند مانند آتشسوزی بسیاری از مردم را مبتلا کند. اما از طریق آموزش، کودکان و خانوادهها میتوانند یاد بگیرند که چگونه از خود در برابر بیماریهایی مانند HIV/AIDS و ابولا محافظت کنند. آموزش باعث بهبود برابری جنسیتی میشود. با اجازه دادن به دختران برای تحصیل، آنها قدرت تصمیمگیری در زندگی خود را پیدا میکنند و این می تواند نرخ کودکهمسری و بارداری زودهنگام را کاهش دهد. در ادامه بیشتر به توضیح این موارد میپردازیم.
دسترسی به آموزش ابتدایی با کیفیت بالا و حمایت از رفاه کودکان راه حلی است که در سطح جهانی برای چرخه فقر شناخته شده است. این تا حدی به این دلیل است که به راهحل بسیاری از مسائل دیگر نیز میپردازد که میتواند جوامع را آسیب پذیر کند.
میدانیم که فقر بر آموزش تأثیر میگذارد. همه افراد بدون تحصیلات در فقر شدید زندگی نمیکنند. اما اکثر بزرگسالانی که امروزه در فقر زندگی میکنند، تحصیلات اولیه را از دست دادهاند. فرزندان آنها نیز به احتمال زیاد این فرصت را از دست میدهند. این واقعا غیرقابل پذیرش است! آن هم زمانی که راه اصلی برای پایان دادن به فقر، روشن و آشکار است.
آموزش اغلب به عنوان یک تساویبخشِ بزرگ، شناخته میشود که میتواند دری را به روی مشاغل، منابع و مهارتهایی باز کند که به فرد کمک میکند نه تنها زنده بماند، بلکه پیشرفت کند. به همین دلیل است که دسترسی به آموزش با کیفیت، راهحلی است که در سطح جهانی برای فقر شناخته شده است. آموزش به رفع بسیاری از مسائل دیگر نیز کمک میکند که میتواند مردم، خانوادهها و حتی کل جوامع را در برابر چرخه فقرِ آسیبپذیر، سالم نگه دارد.
آموزشِ باکیفیت؛ از رشد مهارتهای اجتماعی، عاطفی، شناختی و ارتباطی کودک حمایت میکند. افراد آموزشدیده معمولا، دانش و مهارت سطح بالاتری، نسبت به کسانی که به مدرسه نمیروند به دست میآورند. سپس میتوانند از این مهارتها برای کسب درآمد بالاتر و ساختن زندگی موفق استفاده کنند.
چند مورد از تاثیر آموزش بر کاهش فقر :
1– آموزش موجب رشد اقتصادی میشود:
آموزش بهترین راهِ برونرفت از فقر است زیرا به شدت با رشد اقتصادی مرتبط است. یک مطالعه در سال 2021 که توسط دانشگاه استنفورد و دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ منتشر شد به ما نشان میدهد که بین سالهای 1960 تا 2000، 75 درصد رشد تولید ناخالص داخلی در سراسر جهان با افزایش مهارتهای ریاضی و علوم مرتبط بوده است. نویسندگان این مطالعه نتیجه میگیرند: «رابطه بین مجموع مهارتهای شناختی که سرمایه دانش یک ملت نامیده میشود، و نرخ رشد بلندمدت فوقالعاده قوی است. این تنها یکی از جدیدترین مطالعات مرتبط با آموزش و رشد اقتصادی است که از سال 1990 منتشر شده است.
2-آموزش، نابرابری را کاهش میدهد:
گزارش آکسفام در سال 2019 این را به بهترین وجه نشان میدهد: «آموزش با کیفیت خوب میتواند برای افراد رهایی بخش باشد و میتواند به عنوان یک سطح و یکسان کننده در جامعه عمل کند» یکی از عوامل اصلی فقر ، نابرابری است. همه انواع موانع سیستمی از جمله توانایی فیزیکی، مذهب، نژاد و کمبود امکانات به عنوان عوامل مرکب در برابر حاشیهنشینی عمل میکنند که در حالحاضر بیشتر برای کسانی که در فقر شدید زندگی میکنند، به وجود میآیند. آموزش یک حق اولیه انسانی برای همه است، و وقتی متناسب با نیازهای منحصر به فرد جوامع به حاشیه رانده شده باشد، میتواند به عنوان اهرمی در برابر برخی از موانع سیستمی استفاده شود که گروههای خاصی از مردم را دورتر نگه میدارد. به عنوان مثال، یکی از بزرگترین نابرابریهایی که به چرخه فقر دامن میزند، تبعیض جنسیتی است. وقتی به مضرات نابرابری جنسیتی در کلاس پرداخته میشود، این امر تأثیری موجدار بر نحوه رفتار با زنان در جوامع خود میگذارد و شرایط را بهتر میکند.
3-آموزش باعث کاهش میزان مرگ و میر مادران و نوزادان میشود:
وقتی صحبت از زنان شد، آموزش به معنای داشتنِ مادران و فرزندان سالمتر است. در بررسی 15 کشور در جنوب صحرای آفریقا، محققان بانک جهانی و مرکز بینالمللی تحقیقات زنان دریافتند که زنان تحصیلکرده تمایل دارند فرزندان کمتری داشته باشند و در مراحل بعدی زندگی آنها را به دنیا بیاورند. این به طور کلی منجر به نتایج بهتر هم برای مادر و هم برای فرزندانش میشود، با بارداری ایمنتر و نوزادان سالمتر. اثبات این همبستگی در پرو دیده شده است. گزارش سال 2017 نشان میدهد میزان مرگ و میر مادران در کشور در 25 سال گذشته بیش از 70 درصد کاهش یافته است، تقریباً همان مدتی که اصلاح قوانین تحصیل اجباری در سال 1993 انجام شد. این اقدامات در برخی موارد تا 29٪ هم تاثیر مثبت گذاشته است.
4– آموزش همچنین نرخ رشد کوتاهقدی را کاهش میدهد:
کودکان از مادران تحصیلکردهتر، سود میبرند، همانطور که چندین گزارش نشان دادهاند که تحصیلات را با کاهش نرخ کوتاهقدان مرتبط میدانند. یکی از عوارض جانبی سوءتغذیه، کوتاهقدی با چندین مشکل رشدی برای کودکان است. قد و پتانسیل آنها با نداشتن مواد مغذی کافی، در چند سال اول زندگیشان کاهش مییابد. در بنگلادش، یک مطالعه 50.7 درصد شیوع کوتاه قدی را در میان خانوادهها نشان داد. با این حال، میزان تحصیلات بیشتر مادران، منجر به کاهش 4.6 درصدی در شانس کوتاهقدی شد. تحصیلات بیشتر پدر این نرخها را 2.9٪ -5.4٪ کاهش داد. مطالعه مشابهی در نایروبی، کنیا این رابطه را تایید کرد: کودکانی که از مادرانی با تحصیلات متوسطه به دنیا میآیند، 29 درصد کمتر دچار کوتاهقدی میشوند. این آمار در آینده آنها بسیار موثر است: کودکانی که در زندگی، کوتاهقد رشد نمیکنند، در بزرگسالی ۲۲ درصد بیشتر از همتایان کوتاهقد خود، درآمد کسب میکنند. همچنین احتمال بیشتری دارد که خودشان فرزندان سالمتری داشته باشند.
5-آموزش، آسیبپذیری در برابر بیماریها از جمله ایدز را کاهش میدهد:
در سال 2008، محققان دانشگاه هاروارد، امپریال کالج لندن و بانک جهانی نوشتند: «شواهد فزایندهای وجود دارد که نشان میدهد ماندن دختران در مدرسه خطر ابتلا به HIV را کاهش میدهد. رابطه بین پیشرفت تحصیلی و HIV در طول زمان تغییر کرده است، به طوری که سطح تحصیلات در حالحاضر بیشتر با خطر کمتر ابتلا به عفونت HIV نسبت به اوایل اپیدمی مرتبط است. از آن زمان، این همبستگی تنها قویتر شده است. برنامههای صحیح در مدارس نه تنها احتمال ابتلای جوانان به HIV یا ایدز را کاهش میدهد، بلکه انگهایی را که علیه افراد مبتلا به اچآیوی و ایدز اعمال میشود کاهش میدهد.»
6- آموزش و ایمنی در برابر بلایای طبیعی و تغییرات آب و هوایی:
با افزایش تعداد رویدادهای آب و هوایی شدید به دلیل تغییرات آب و هوایی، آموزش نقش مهمی در کاهش آسیبپذیری و خطر این رویدادها ایفا میکند. در شماره 2014 ژورنال Ecology and Society آمده است: «مشخص شد که افراد با تحصیلات عالی از خطر زلزله آگاهی بیشتری دارند و احتمال بیشتری دارد که آمادگی در برابر بلایا داشته باشند. آگاهی از خطر بالا، مرتبط با آموزش است و بنابراین میتواند به رفتارهای کاهش آسیبپذیری کمک کند.» افراد تحصیلکرده که در شرایط بروز بلای طبیعی، زندگی میکنند، اغلب از شبکه ایمنی مالی بیشتری برای جبران خسارات، دسترسی به منابع اطلاعاتی بیشتر برای آماده شدن برای یک فاجعه، و شبکه اجتماعی گستردهتری برای حمایت متقابل برخوردار هستند.
7-آموزش باعث کاهش خشونت در خانه و اجتماع میشود:
همان گزارش بانک جهانی و ICRW که ارتباط بین آموزش و سلامت مادر را نشان میدهد همچنین نشان میدهد که هر سال تحصیلات متوسطه اضافی، امکان ازدواج کودکان را کاهش میدهد. که به عنوان ازدواج قبل از 18 سالگی تعریف میشود. زیرا زنان تحصیلکرده تمایل دارند دیرتر ازدواج کنند. در آینده فرزندان کمتری داشته باشند، همچنین احتمال کمتری دارد که از خشونت مبتنی بر جنسیت، به ویژه از طرف شریک جنسی خود رنج ببرند. دخترانی که آموزش کامل دریافت میکنند، احتمالاً جنبههای مضر اعمال سنتی مانند ختنه زنان و همچنین حقوق خود و نحوه دفاع از آنها را در خانه و در جامعهشان بهتر درک میکنند و آمادهی نشان دادن عکسالعملهای مناسبتر هستند.
8-تحصیل دختران به معنای پتانسیل درآمد بیشتر است:
زنان تحصیل کرده بیشتر تمایل دارند که کار کنند و حتی صاحب مشاغل خود شوند. آنها عموماً در طول زندگی خود درآمد بیشتری کسب میکنند. طبق گزارش یونسکو، یک سال تحصیلات ابتدایی میتواند دستمزد دختران را در مراحل بعدی زندگی تا 20 درصد افزایش دهد. یک سال اضافی دبیرستان میتواند دستمزد آنها را تا 25 درصد افزایش دهد. علاوه بر این، زنان تا 90 درصد از درآمد خود را در خانواده خود سرمایهگذاری میکنند، در مقایسه با میانگین 30 تا 40 درصدی که مردان در خانواده خود سرمایهگذاری میکنند. سازمانملل دریافته است که افزایش سهم درآمد خانوار تحت کنترل زنان، هزینهها را به گونهای تغییر میدهد که به نفع کودکان باشد.
همه اینها میتواند به شکستن چرخه فقر کمک کند. وقتی زنان از تحصیلات و ظرفیت کار برخوردار باشند، میتوانند به چرخه معیوبی پایان دهند که آنها را از کسب و پسانداز پول مورد نیاز برای دستیابی به آیندهای روشن باز میدارد.
9-تحصیل دختران کل کشور را ثروتمندتر میکند:
این فقط یک دختر یا خانواده نزدیک یک زن نیستند که از آموزش با کیفیت او بهره میبرند. مطالعات نشان داده است که وقتی 10 درصد دختران بیشتر در یک کشور به مدرسه میروند، تولید ناخالص داخلی آن کشور به طور متوسط 3 درصد افزایش مییابد که میتواند تفاوت بزرگی در اقتصاد در حال توسعه ایجاد کند.
فراتر از تأثیرات فوری بر تولید ناخالص داخلی یک کشور، ترویج آموزش دختران میتواند منجر به مشارکت فعالتر زنان در جوامع خود شود، در تصمیمگیریهای مهم سهم بیشتری داشته باشند و راهحلهای پایدار برای سایر علل فقر جهانی بیابند.
خشونت مبتنی بر جنسیت، ازدواج کودکان و حتی تغییرات آب و هوایی به دور نگه داشتن دختران از کلاس درس دامن میزند. با این حال، اگر زنان کشاورز مانند همتایان مرد خود به منابع دسترسی داشته باشند، تعداد گرسنگان در جهان تا 150 میلیون نفر کاهش مییابد. گاهی اوقات بیشترین تاثیر از راهحلهای ساده (اما نه لزوما آسان) حاصل میشود.
آموزش عالي و کاهش یا افزایشِ نابرابري؟!
تا اينجا مشخص شد كه آموزش و مخارج انجام پذيرفته در ايـن بخـش مـيتوانـد فقـر و نابرابري را در جامعه تعديل كند و كاهش دهد. اما مطالعاتي انجام گرفتهاند كه چنين وضعي را براي آموزش و مخارج آموزشي در سطح عالي رد ميكنند و حكايت از آن دارنـد كـه در بعـضي ممالك تأثير كمكهاي مالي عمومي به نظام آموزش عالي به جاي كاهش نـابرابريهـا، موجـب افزايش آن شده است (راجرز و راچلـين،1370،ص31) مـثلاً تحقيقـي كـه در كاليفرنيـا انجـام گرفت. نشان داد كه تأثير كلي كمكهـاي مـالي عمـومي در آمـوزش عـالي، بـه جـاي كـاهش نابرابري در درآمد، موجد آن است (متوسـلي و آهنچيـان،1381،ص59) هـمچنـين تحقيقـات جديدتري كه دربارة آثار يارانههاي تربيتي در كشورهاي در حال توسـعه انجـام شـده در پـيشفرضهايي كه معتقدند آموزش رايگان و يا توأم با كمكمالي در آموزشعالي، منافعي را بـراي خانوادههاي كم درآمد ايجاد ميكند را مورد ترديد قرار ميدهد. به ايـن ترتيـب ايـن پـسران و دختران خانوادههاي مرفّه هستند كه از منافع آموزش عالي بهره خواهنـد جـست (همـان). امـا پژوهشهاي ديگري خلاف اين مطلب را نشان ميدهند و چنين نتيجه ميگيرنـد كـه آمـوزش عالي با بالا بردن درآمد ناخالص ملّي، موجب رفـاه عمـومي مـردم جامعـه مـيشـود. (راجـرز و راچلين،1370 ،ص32 )
اما دليل اين نتايج متـضاد چيـست؟ آيـا آمـوزش عـالي بـهطـور بـالقوه افـزايش دهنـدة نابرابريهاست؟ براي يافتن علّت اين نتايج دو پهلو، بايد به ساختار آموزش عـالي در كـشورهاي تحت بررسي توجه كرد. در بسياري از كشورها، مؤسسات آموزش عالي مطالبة هزينه مـيكننـد (متوسلي و آهنچيان،1381،ص58 ) يا بهعبارت ديگر بيـشتر بـهصـورت خـصوصي هـستند تـا دولتي. به همين دليل، آنهايي كه احتمالاً بيشترين منافع را از آموزش عالي دريافت ميكننـد، فرزندان خانوادههاي پردرآمد هستند، بنابراين، محققان نتيجه گرفتهاند كـه كمـكهـاي مـالي براي آموزش عالي، موجب انتقال درآمد از ماليات دهندگان متوسط، به كساني مـيشـود كـه از خانوادههاي بالاتر(پردرآمدتر) آمدهاند و ميتوان انتظار داشت كه در آينده نيز درآمدهايي بالاتر از حد متوسط بهدست آورند(همان). در اين شرايط، يارانههاي دولت بـه آمـوزش عـالي(مخـارج دولت در آمـوزش عـالي)، عمـدتاً بـهدسـت افـراد پردرآمـد مـيرسـد و لـذا ايـن مخـارج نيـز افزايشدهندة نابرابري درآمدي خواهند بود.
آيا آموزش ميتواند مجرايي براي كاهش نابرابري درآمدها و فقر باشـد؟ و آيـا مخارج آموزشي كه دولت آن را متحمل ميشود، ميتواند ابزاري براي دولت بهمنظـور نيـل بـه توزيع درآمد عادلانه باشد؟ اگر مخارج آموزشي، مجرايي براي ارتقاي سـطح درآمـد و معيـشت افراد منتفع از آن و كاهش نابرابري درآمدي باشد، در اين صورت ، هزينهاي كـه دولـت در ايـن ارتباط مصرف ميكند، به نوعي سرمايهگذاري در آموزش خواهد بود و لـذا مـيتوانـد زمينهاي براي برنامهريزي در امور اقتصادي و اجتماعي تلقّي شود. بااین حال به نظر میآید که دولتها باید در توزیع و ارائهی خدمات آموزشی، معیار برای سنجش و فیلتری برای استفاده مردم داشته باشد تا خدمات رایگان یا کمهزینه و البته با کیفیت به دست اهلش و نیازمندان برسد.
البته بر اساس بعضی نظامهای فکری، دولت در ارائه خدمات باید شرایط یکسانی در نظر بگیرد. آلبرت انیشتین در مورد تاثیر آموزشوپرورش میگوید: «من به این مسأله باور راسخ دارم که تنها یک راه برای رهایی از شر سرمایهداری وجود دارد: برقراری اقتصاد ِسوسیالیستی* به یاری آموزش و پرورشی درخور ِ تحقق اهداف سوسیالیستی باشد. در چنین ساختاری ابزار تولید و فرآوردههای آن به کل جامعه تعلق داشته و مصرف آن نیز طبق برنامه خواهد بود.»
*سوسیالیسم؛ اندیشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی میکوشد، جامعهای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته باشند.
نايت و سابوت (1983)، اثر ارتقاء سطح آموزش بر نابرابری دستمزدها را در کشور تانزانيا (سالهاي 1971 و1980 ) و كنيا (سال 1980 )، بررسي كردند. آنها دريافتند كه هر چه عرضه نيروي كار آموزش ديده بيشتر ميشود، نابرابري دستمزدها كاهش مييابد.
“گلوم و راويكومار” (1992)، در یک تحلیل نظری، دو نوع آموزش عمومی و خصوصی را در نظر گرفتند و به اين نتيجه رسيدند كه نابرابري درآمدي در قالب آموزش عمـومي سـريعتـر كاهش مييابد و آموزش خصوصي درآمد بالاتري را حاصـل مـيكنـد، مگـر ايـن كـه نـابرابري درآمدي اوليه زياد باشد.
“سيلوستر” (2002)، بر روی تاثیر مخارج آموزشی بر نابرابری تمرکز کرد. او با استفاده از دادههاي 50 كشور، دريافت كه آن دسته از كشورهايي كه منابع مالي بيشتري را به آمـوزش عمومي اختصاص ميدهند، در سالهای بعد نابرابري درآمدي كمتري را خواهند داشـت و ايـن تأثير در كشورهاي OECD نسبت به كشورهاي كمتر توسعه يافته، قويتر است.
طرفداران رويكرد سرماية انساني، معتقدنـد كـه آمـوزش، كيفيـت نيـروي كـار را بهبـود ميبخشد و از اين طريق بهرهوري نيروي كار بيشتر شده و لـذا دسـتمزد (درآمـد) نيـروي كـار افزايش مييابد. مبناي چنين عقيدهاي، دو فرض در مورد فنـاوري و عملكـرد بازارهـاي عوامـل توليد است. فرض تكنولوژيكي به اينترتيب است كه توليد نهـايي نيـروي كـار آموزش دیده، زياد بوده و حتّي اگر عرضة نيروي كار ماهر نيز افزايش يابد، توليد نهايي در سطح نـسبتاً بالايي باقي خواهد ماند. فرض بازار عوامل نيز بيان ميكند كه دسـتمزدهاي پرداخـت شـده بـه نيروي كار، منعكسكنندة توليد نهايي نيروي كار است و درآمد کارگران (کم درآمدها) را افزايش ميدهد.
اما همانطور كه قبلاً نيز بيان كرديم، ايـن بحـث بـهطـور واضـح رابطـه ميـان آمـوزش و نابرابري درآمدها را مشخص نميكند، چون افزايش بهرهوري كه توليد كل را افزايش ميدهـد، درآمد كارفرما يا صاحب سرمايه را هم بالا ميبرد و لذا معلوم نيست كه آموزش، درآمد را بيشتر به سوي پردرآمدها هدايت ميكند يا كـم درآمـدها و از ايـنرو، آمـوزش مـيتوانـد نـابرابري را افزايش يا كاهش دهد.
همچنين ميتوان اينگونه بحث كرد كه هر چه سطح آموزش جويندگان شغل ارتقاء يابد، كارفرمايان دستمزد(يا حقوق) بالاتري را ميپردازند تا بتوانند از بين متقاضيان، متخصصتـرين آنها را جذب كنند و از اينرو، نابرابري درآمدها بيشتر كاهش مييابد. اما موضوع ديگر تأثير مخارج آموزشي بر نابرابري است. دولت براي تـأمين آمـوزش اقـشار مختلف جامعه بهويژه محروميني كه نميتوانند از آموزش خصوصي استفاده كنند (يا تمايل بـه آن را ندارند)، هزينههايي اختصاص ميدهد و در واقع فرصتها و امكانـات آموزشـي رايگـان را فراهم ميآورد.
البته باید توجه داشت که اگر ساختار آموزش عالي بهگونهاي باشد كه عمدتاً افراد پردرآمـد بتوانند از آن استفاده كنند، در اين صورت آموزش و تحصيل در مقطـع عـالي سـبب بـهدسـت آوردن تحصيلات بالاتر و لذا درآمدهاي بيشتر توسط طبقات مرفّـه جامعـه مـيشـود و مخـارج آموزش عالي كه دولت هم بخشي از آن را تقبل ميكند، در اختيار اين گروهها قرار گرفته و هـر دو زمينهساز افزايش نابرابري درآمدي خواهند بود، اما اگر مانند سطوح ابتدايي و متوسطه كـه در اكثر كشورها دولتي است و بخش مهمي از هزينههاي آن از طريق دولت و از محل ماليات يا انواع ديگر عايديهاي دولتي تأمين ميشود، آموزش عالي نيز دولتي باشـد، آنگـاه ايـن سـطح آموزشي هم ميتواند مجرايي براي كاهش فقر و نابرابري درآمدها باشد.
آموزش، همواره از دغدغههاي دولتها در دستيابي به توزيع عادلانة امكانات و تخصصهـا بوده است و به همين دليل در زمرة مهمترين سياستهاي عمومي قرار داشته است. اين ديـدگاه كه هزينه كردن منابع مالي توسط دولت در بخش آموزش، با منفعت همراه نيـست و لـذا بهتـر است كه دولت باري را در اين عرصه متحمل نشود، چالشها و بحثهايي را بهوجود آورده است كه از جمله آنها مسأله تأثير آموزش بر توزيع درآمد است. آموزش عمومي، بهرهوري افراد كـم درآمد و بيبضاعت را ارتقاء ميدهد، چرا كه موقعيت آنها را در بازار كار بهبود مـيبخـشد و در نتيجه از طريق آموزش ميتوان شكافهاي درآمدي و رفـاهي را كـاهش داد كـه ايـن خـود بـر درجة توسعه يافتگي كشور تأثير ميگذارد. از اين يافتها، ميتوان اينگونه نيز نتيجهگيري كرد، چون كه سرمايهگـذاري بـه معنـاي هزينه كردن در امروز و كسب عايدات در آينده است، لذا مخارج آموزشي چون سبب درآمدهاي بالاتر در آينده ميشوند، پس اين هزينهها به منزلة سرمايهگذاري خواهند بود و ضرورتِ اقدام دولـت و هزينه كردن آن در اين عرصه، بهويژه در سطح آموزش عالی، روشن خواهد بود.
حال که در مورد اهمیت آموزش در ریشهکنی فقر، مطالعه کردیم، اهمیت موسسات خیریه که در این زمینه فعالیت میکنند هم بیشتر به چشم میآید. مسلما ادامهی فعالیت این موسسات بدون مشارکت مردمی، امکان پذیر نخواهد بود واین اهمیت توجه به مسئولیتهای اجتماعی را در بین مردم، نشان میدهد. هرگونه هزینهای در این راه، سرمایهگذاری برای آیندهی همه مردم جامعه است و کسی که در این راه، همراهی میکند، شاهد برگشت سود و اثرات مثبت آن به زندگی خودش و نسلهای بعدیاش خواهد بود.
منابع :
https://www.concernusa.org/story/how-does-education-affect-poverty/
https://borgenproject.org/how-does-education-affect-poverty/
بدون دیدگاه