زنانه شدن فقر

عامل جنسیت یکی از عوامل موثر بر شدت فقر می باشد به گونه ای که به طور معمول تفسیر مسائل اجتماعی از دریچه نگاه و تجربه زیست مردانه، مانع در نظرگرفتن اقتضائات و ابعاد تجربه زیست زنانه شده و همین امر در بحث فقر، از دلایل ایجاد فقر مضاعف در خانوارهایی با سرپرستی زنان می باشد و آنها را در زمره یکی از آسیب پذیرترین اقشار جامعه قرار می دهد.

فقر جنسیتی
این پدیده که از ان تحت عنوان زنانه شدن فقر یا فقر جنسیتی یاد می شود، اشاره به سهم نابرابر و بیشتر زنان در فقر داشته و مطرح می کند احتمال وجود فقر در زنان افزایش یافته است و در این راستا از زنان سرپرست خانوار به عنوان فقیرترین فقرا نام برده می شود.

زنانه شدن فقر تنها در مورد فقر درآمدی و وضعیت نامناسب اقتصادی نیست

در واقع نکته حائز اهمیت این است که زنانه شدن فقر تنها در مورد فقر درآمدی و وضعیت نامناسب اقتصادی نیست بلکه شامل محرومیت ها و تبعیض های جنسیتی، عدم دسترسی عادلانه به منابع و فرصت ها و نابرابری در حقوق آنان می باشد که همین موارد، خود در بازتولید فقر اثرگذارند.
به بیانی دیگر، زنان نسبت به مردان بیشتر در معرض محرومیت ها و تبعیض های جنسیتی قرار دارند چراکه چندان از توانمندی ها و امکانات لازم برای کاهش فقر برخوردار نیستند.

وجود موانع و محدودیت های بسیار بر سر راه تغییر پایگاه های اقتصادی و تحرک اجتماعی زنان که متاثر از عوامل فرهنگی و حقوقی است، منجر به مواجه با شرایط فقرآفرین و تشدید آن می شود که می توان عنوان فقر جنسیتی را نیز به آن اطلاق کرد. قابل به ذکر است که فقر و محرومیت در خانوارهای با سرپرست زنان به طور نسلی ادامه دار است چراکه زنان توانایی حمایت از اعضای تحت سرپرستی خود را نداشته و در یک چرخه بسته فقر حرکت می کنند.

ایفای نقش چندگانه و فقر جنسیتی

از جمله عوامل موثر در فقر خانوارهای با سرپرست زن، ایفای نقش های چندگانه در خانواده توسط زنان است، به شکلی که هردو مسئولیت های داخل خانه و خارج از خانه به عهده زنان می باشد و آنها ضمن تلاش برای کسب درآمد و مدیریت مالی، عهده دار مراقبت و نگه داری از فرزندان، در برخی موارد افراد سالمند خانواده و انجام کارهای خانه نیز هستند.

فقر زنانه

در این شرایط، تهیه و تامین کالاهای مناسب و ارزان قیمت و هم چنین اشتغال به کارهای تمام وقت و بدون انعطاف با توجه به وقت و انرژی محدود آنان امری امکان پذیر نیست؛ در نتیجه انجام کارهای خانگی، پاره وقت و انعطاف پذیر ضمن اینکه مانع کسب مهارت و توانمندی آنان شده، باعث دریافت دستمزد کمتر نیز می شود. اشتغال زنان به کارهایی که ارزش و دستمزد کمتری داشته و جز بخش غیررسمی بازار محسوب می گردد و ترکیب آن با ایفای نقش های چندگانه، منجر به رویارویی هر چه بیشتر آنان با مسئله فقر می شود.
هم چنین از جمله ویژگی های فقری که زنان سرپرست خانوار با آن روبرو هستند، مخدوش شدن روابط اجتماعی، ضعف دریافت حمایت از شبکه خویشاوندی و در نتیجه دسترسی کم آنان به سرمایه اجتماعی است؛ که همین روابط محدود اجتماعی نیز در نتیجه عدم وجود وقت کافی و ایفای مسئولیت های چندگانه رقم می خورد.
به طور کلی بیان جنبه های جنسیتی فقر موجب می شود که چگونگی تفاوت ویژگی های فقر برای مردان و زنان مورد توجه قرار بگیرد و هم چنین نگرش جنسیتی به فقر، زمینه لازم را برای بررسی جمعیت های در فقر شدید که در راس آنها، زنان سرپرست خانوار قرار دارند، فراهم آورده و سبب توجه لازم به ضرورت طراحی و اجرای سیاست های مبتنی بر حمایت از زنان، به ویژه زنان سرپرست خانوار می شود.

ریحانه قریشی
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *