بنیاد جرکت انسانی

دو روز در آسمان هشتم با بنیاد حرکت انسانی

روز اول، پسرها(پنجشنبه 29 تیر 1402):

برای اولین بار باهم به سفر می‌رفتند. پسرها با رضایت‌نامه‌ای که در دست داشتند خودشان را از نقاط مختلف شهر به جلوی بنیاد رسانده بودند تا سوار اتوبوس‌ها بشوند.
نزدیک به 80 نفر از پسرها برای حضور در این اردو اعلام آمادگی کرده بودند اما بعضی از آنها نیامدند. دو اتوبوس به سمت اردوگاه آسمان هشتم در مسیر طرقبه، به راه افتادند و نیم‌ساعت بعد، بچه‌ها داخل اردوگاه بودند. سفره‌ها را پهن کردند و همه دور هم صبحانه خوردند و بعد رفتند تا در فضاهای مختلف اردوگاه، ورزش و بازی کنند.
از دیگر شهرها و دیگر مدارس هم چند گروه آمده بودند و زمین‌های بازی، پر بود از شادی و فریاد بچه‌ها. دو سه نفر از دانشجویان موفق بنیاد در امر مدیریت گروهی بچه‌ها با بنیاد همکاری می‌کردند. بچه‌ها به چند گروه تقسیم شدند تا به سمت بازی‌ها بروند. اولین تجربه‌ی گروهی، فوتبال ساحلی بود که وسط گرما، حسابی عرق‌شان را درآورده بود. بازی‌ها، فرصت تجربه‌ی کار گروهی را ایجاد کرده بودند و این وسط با هم آشنا هم می‌شدند و دوستی‌های تازه شکل می‌گرفت.

اولین اردوی تابستانه
بعد از فوتبال ساحلی نوبت به والیبال و گل‌کوچیک رسید و بچه‌ها تا توانستند بازی کردند و بردند و باختند. مثل خود زندگی که مجموعی از برد و باخت است. دوتا سماور تریموس در سایه‌ای که بچه‌ها استراحت می‌کردند، گذاشته شده بود و هرکس خسته می‌شد می‌آمد و از آنها استفاده می‌کرد تا جایی که لیوان‌های کاغذی تمام شدند. سر آب‌سردکن هم وسط گرما، شلوغ بود و بچه‌ها برای رفع تشنگی، صف می‌کشیدند.

بعد نوبت به تجربه‌ی تیراندازی با تپانچه رسید و بچه‌ها تفنگ به دست گرفتند تا هدف‌ها را بزنند. تجربه تمرکز کردن روی هدف هم جالب بود؛ اینکه خیلی از تیرهای آدم، به هدف نمی‌خورد اما در نهایت یاد می‌گیری که ناامید نشوی و باز هم هدفت را نشانه بگیری.


یک فوتبال دستی بزرگ و خسته هم نزدیک محل استراحت بچه‌ها بود که رنگ آدمک‌هایش رفته بود اما معلوم بود زمانی نه چندان دور، آنها قرمز و آبی بوده‌اند. با این همه به بچه‌ها فرصت شادی و هیجان می‌داد و صدای میله‌های خشک و روغن نخورده‌اش وسط صدای خنده و شادی بچه‌ها، گم شده بود. بعد نزدیک ظهر شد و همراه با صدای اذان، بچه‌هایی که تمایل داشتند وضو گرفتند تا در کنار مسئولین واحد آموزش بنیاد، نمازشان را به جماعت بخوانند.
در این فاصله، مدیرعامل دفتر ایران بنیاد، آقای حسن رضایی هم به جمع اضافه شد و بعد از نماز، مراسم تقدیر از دانش‌آموزان و دانشجویان موفق بنیاد برگزار شد. در ابتدای مراسم معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد؛ آقای دکتر آرین‌منش ضمن خیرمقدم، از برنامه‌ها و اهداف بنیاد گفت و اشاره داشت که در این اردو بچه‌ها با پرکردن فرم‌های استعداد‌یابی، با اعلام علاقه‌ها و نظراتشان، مسیر جدیدی برای تعامل بیشتر ایجاد خواهند کرد تا بنیاد در جهت حمایت از توانایی این عزیزان و همچنین ارتقا مهارت‌هایشان، بتواند قدم موثری بردارد. بعد از آن، بچه‌هایی که در زمینه‌های مختلف تحصیلی و فرهنگی، هنری و ورزشی، صاحب مدال و رتبه‌ای بودند در میان تشویق دوستان جدیدشان، بلند شدند و هدیه‌شان را از دست مسئولین بنیاد ‌گرفتند.

اردوی تابستانه بیناد حرکت انسانی
نهار دسته‌جمعی به همه چسبید و بعد بچه‌ها باز در اختیار خودشان بودند که استراحت کنند یا از بازی‌ها استفاده کنند. یک استخر بزرگ که آب کمی داشت نزدیک محل اقامت بچه‌ها بود و خیلی‌ها در آن گرما به آب‌بازی پناه بردند. در خیالشان، قایق‌های کوچکی ساخته بودند که بارها از روی آنها می‌افتادند اما دست هم را می‌گرفتند و کمک می‌کردند که کسی در آب نماند و همه به ساحل برسند.

گروهی از بچه‌ها هم به سمت صخره‌نوردی رفتند تا هیجانی تازه را تجربه کنند. بالا را که نگاه می‌کردند، ترس به دلشان می‌انداخت اما یک سر طنابی که به کمرشان بسته شده بود، به کمر مربی کارکشته متصل بود و او با آرامش به آنها می‌گفت که بالا بروند و نگران نباشند.

یکی از بچه‌ها وسط راه، بین زمین و آسمان، پای‌اش لیز خورد و روی هوا معلق ماند. به مربی گفت که دیگر نمی‌تواند و او را پایین بیاورد اما مربی گفت که لحظه‌ای استراحت کند و بعد ادامه بدهد. آن پسر چند لحظه بعد، روی قله بود، آن بالا… و موفق شده بود. بازی‌های دیگری از جمله زو و تنیس‌روی‌میز و بازی‌های گروهی دیگر هم کم‌وبیش اطراف بچه‌ها شکل گرفت و برایشان روزی پر از خاطره‌های خوش ساخت تا آنجا که وقتی موقع رفتن و خداحافظی رسید، اصرار داشتند که کمی دیگر بمانند، اما زندگی همین است برای هر چیزی آغاز و پایانی هست. عصرانه با بستنی سنتی پذیرایی شدند و عکس یادگاری گرفتند بعد هم همه سوار اتوبوس‌ها شدند تا دوباره به شهر و جلوی بنیاد برگردند و از آنجا به خانه‌هایشان بروند.

روز دوم، دخترها(شنبه 31 تیر)

تعدادشان خیلی بیشتر بود و 5 اتوبوس آمده بودند تا آنها را به اردوگاه برسانند. مثل روز اول، بچه‌ها در اردوگاه پذیرش شدند اما این‌بار در یک سالن بزرگ که اتفاقا سیستم سرمایشی هم داشت.

بعد از صرف صبحانه، همه به محوطه اردوگاه رفتند تا از زمین‌های بازی استفاده کنند. دخترها شانس آوردند که روز حضورشان، گروه‌های دیگری آنجا نبودند و همه‌چیز در اختیارشان بود.

تا ظهر از بازی‌هایی مثل دوچرخه‌سواری، تیراندازی، پینت‌بال، صخره‌نوردی، ترامپولینگ و دیگر بازی‌ها لذت بردند و بعد از اقامه نماز ظهر به جماعت، داخل سالن جمع شدند تا مراسم تقدیر از دختران موفق، برگزار شود.

در شروع مراسم، معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد برای بچه‌ها سخن گفت و بعد از مدیرعامل دفتر بنیاد در ایران، دعوت کرد تا ایشان هم از برنامه‌ها و چشم‌اندازهای بنیاد بگوید. در ادامه، تقدیر از دانش‌آموزان و دانشجویان موفق اتفاق افتاد و تا رسیدن نهار، فرم‌های استعداد‌یابی و علاقه‌سنجی در اختیار بچه‌ها قرار گرفت تا پر کنند و در اختیار مسئول مربوطه قرار دهند.

بعد از نهار، بچه‌ها بیشتر داخل سالن به استراحت و بازی‌های گروهی از جمله پانتومیم پرداختند. نمایشگاهی از آثار هنری و صنایع دستی دخترها، گوشه سالن برپا شده بود که در نوع خود، دیدنی بود و مورد استقبال بچه‌ها و مهمانان مراسم قرار گرفت.

هنرهای دستی

این روز هم با همه‌ی خوشی‌هایش به پایان رسید و باز اتوبوس‌ها آمدند تا مسافران بنیاد را به مقصد برسانند. خدا را شکر که این برنامه هم بخوبی و خوشی برگزار شد. در پایان شما را به خواندن چند نظر از بچه‌ها دعوت می‌کنیم:
«سلام… تشکر و تقدیرم برای شماست که همواره لطفتان رابه ما ارزانی داشتید. از زحماتتان بی‌نهایت سپاسگزارم»…«اردوی خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت…و ممنون که یک خاطره‌ی خوب از اولین دیدارمان، برایمان ساختید…»
«سلام، روزتون بخیر وشادی. بابت تمامی زحمات همه شما بزرگواران کمال تشکر را دارم. روز بسیار خوب و به یادماندنی را درکنار همه شما گذراندم،سپاسگزارم»
«تشکر واژه کوچکی است در برابر زحمات شبانه روزی شما انسانهای بزرگ که دغدغه شاد کردن دیگران را دارید ممنونم از خانواده بزرگ حرکت انسانی…»
«شما بهترین معلم برای فرزندانمان هستید. دخترم امروز می‌گفت مامان نذر کردم اگه ان‌شاالله دستم باز بشه آینده‌ها منم بتونم به همنوعان خودم کمک کنم برنامه‌ریزی اردو وتدارکات دیروز خیلی عالی و هوشمندانه بود. خداوند خیر کثیر به جان و مال شما عزیزان عنایت کند»
«تشکر میکنم بابت زحماتی که تا الان برای موفق شدن ما کشیدید و اردوی دیروز عالی بود به خصوص کارایی که انجام دادیم واقعا لذت بردم»

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *