دکتر مجید فولادیان

بازتولید فقر در سایه‌ی فعالیت برخی موسسات خیریه

فقر، نداشتنِ آگاهی‌ست و تلاش‌های آگاهانه برای ریشه‌کنی فقر در جامعه، اثراتی خواهد داشت که منتهی به شرایط اجتماعی بهتر خواهد شد. بهرحال هر اتفاق خوبی از یک جایی شروع شده و بنیاد هم در ادامه‌ی برنامه‌های خود برای آگاه‌سازی، نشست‌های تخصصی را با حضور افراد کارشناس دغدغه‌مند آغاز کرده است تا مسائل و مشکلات مربوط به زندگی فردی و اجتماعی را به چالش بکشد، به این امید که از میان بحث و گفتگوها، برای اذهان عمومی، مسئله و دغدغه‌ای ایجاد کند و به روزنه و راه‌حلی برسد.

پیامدهای ناخواسته 

سخنران نشست چهارم، استاد‌یار دانشگاه فردوسی، جامعه‌شناس و فعال اجتماعی، دکتر مجید فولادیان بود که صحبتش را با تعریف دیدگاه جامعه‌‌شناسی نسبت به کنش‌های اجتماعی آغاز کرد و اشاره داشت که: «اساسا جامعه‌شناسی یکی از وظایف ابتداییش، پرداختن به پیامدهای ناخواسته‌ی کنش هست. یعنی میخواد بگه اگه یک کنشی اتفاق می‌افته، چه پیامدهای ناخواسته‌ای می‌تونه برای جامعه، داشته باشه.
ما در جامعه‌شناسی به اون پیامدهایی می‌پردازیم که کنشگر خودش بهش فکر نمی‌کنه. این کنشگر می‌تونه دولت باشه، نهادهای مختلف باشه یا افراد باشن. خب کشور ما موارد زیادی داره که می‌شه مثال زد و حتی به قیمت‌های خیلی عجیبی، واقعا تجربیات بسیار گران‌بهایی برای همه جهان ایجاد کردیم؛ مثلا  در حوزه‌ی سیاستگذاری اجتماعی در دولت نهم و دهم، می‌شه به بحث هدفمندی یارانه‌ها اشاره کرد که می‌دونین یک عدد خیلی خیلی بزرگی، براش صرف شد و پول بسیار زیادی بین مردم، تقسیم شد، بدون اینکه بررسی بشه این کار، چه پیامدهایی خواهد داشت. و متاسفانه ما شدیم یک مثال برای جهان که چه راه‌هایی رو نباید رفت! مسلما نیت، خیر بود و هدف مسئولین، کم کردن فقر بود، اما پیامدهای ناخواسته‌ای که داشت خیلی عجیب بود.»

دکتر مجید فولادیان

«سال 87 بود که این طرح هدفمندی یارانه‌ها اجرا شد و اولین چیزی که گرون شد می‌دونین چی بود؟ تریاک! چرا تریاک گرون شد؟ چون ما این پول رو به کی دادیم؟ چجوری دادیم؟ پول نقد  رفت دست والدین. این‌ها خیلی‌هاشون کار می‌کردن، اگه یادتون باشه اون دوره، زمین‌فروشی خیلی زیاد شد، چرا؟ چون ما به کشاورز، پول داده بودیم در اون زمان، پول زیادی هم بود! کشاورز با خودش حساب می‌کرد که تا آخر زندگیم، جواب می‌ده و کافیه و فکر نمی‌کرد که چند سال دیگه، تورم این پول رو نابود خواهد کرد. بعد، این پول وارد عرصه‌های دیگه‌ای از جمله خرید مواد مخدر شد! اینا پیامد ناخواسته‌اس.»

«یا یک مثال دیگه؛ این قانونی که سال 1400 تصویب شد که مربوط به افزایش جمعیت بود. و پیامدهای بسیار بدی داره که ده، پونزده سال دیگه خودش رو بیشتر نشون خواهد داد. ما همین الان طبق آمار رسمی دو میلیون کودک بازمانده از تحصیل داریم! حالا آمار غیررسمی تا چهار پنج میلیون هم هستش! خب اینا رو ول کردیم و به همین آدم‌هایی که توی این موقعیت هستن میگیم چیکار کن؟ میگیم فرزند بیار! طبقه متوسط و بالا که ترغیب نمی‌شن فرزند بیارن، اگه گروهی ترغیب بشن بازم همین گروه هستن. بعد چی می‌شه؟ فقر بین‌شون نهادینه و گسترده‌تر می‌شه. بعد تعداد کودک کار ما و بازمانده از تحصیل ما، بیشتر می‌شه. من بارها در جلساتی که در استانداری بوده از رئیس سازمان ثبت‌احوال خواستم که به ما بگین هر کودکی که در مشهد به دنیا میاد، کجای شهر، داره متولد می‌شه؟ چون افتخار می‌کنن که خراسان رتبه‌اش در جاگذاری جمعیت، خوبه! خواسته‌ی مارو برآورده نکردند ولی اگر انجام می‌شد، مشخص می‌شد که این تولید جمعیت کجای شهر داره اتفاق می‌افته؟ که مشخص می‌شد داره توی حاشیه‌ی شهر اتفاق می‌افته، نه در طبقه متوسط و بالاشهرتون! اتفاقا اونجاها داره از تولید جمعیت، تهی می‌شه که فاجعه‌بار خواهد بود! بهرحال می‌خواستم بگم که گاهی راه‌حل‌ها ساده هستن اگر عملی بشن… خب اینا چندتا مثال بود که بگم چقد این بحث پیامدهای ناخواسته مهمه… برگردیم سر بحث‌مون.»

رشد موسسات خیریه‌ی غیرتخصصی، مثل قارچ سمی!

بازتولید فقر

«به نظرم هر طرحی که در کشور می‌خواد عملی بشه اول باید بدیم جامعه‌شناس‌ها و کارشناس‌ها بررسی کنن و بگن که چه چیزهایی که نمی‌خوای، بعدش اتفاق می‌افته! در باب موسسات خیریه از اینجا شروع کنم که ما توی کشورمون یه عدد عجیب‌غریب در مورد آمار موسسات داریم؛ بر اساس یک گزارش 70 هزار و یک گزارش 40 هزار موسسه‌ی خیریه در کشور داریم. که همین آمار کم‌دقت و نامشخص نشون دهنده‌ی نبود نظارت دقیق هستش و همه‌ی اتفاقات بد در سایه‌ی ندونستن وضعیت، اتفاق می‌افته. وقتی ندونین که وضعیت چیه، از کجا می‌دونین که باید چیکار بکنین؟! فرقی نمی‌کنه ایران یا هرجای دنیا، زمانی که به خیریه‌ها امتیاز می‌دی اما نظارت دقیقی وجود نداره، براشون فضای تخلف ایجاد می‌کنی؛ فضا برای پولشویی، فساد و چیزهای مختلف، ایجاد می‌کنی. پس چیکار باید کرد؟ حالا اون رو بهش می‌رسیم.»

« خیلی از خیریه‌ها؛ زمانی که میخوان بگن ما جدی داریم کار می‌کنیم و تاثیری میذاریم، همه معمولا میرن سراغ کمک به فقرا، میگن بریم به فقرا کمک کنیم. ما انواع خیریه داریم؛ خیریه‌های آموزشی داریم، خیریه‌های محیط‌زیستی داریم، خیریه‌های پژوهشی داریم، خیریه‌های بهداشتی و درمانی داریم ولی توی ایران، اولین چیزی که به ذهنشون می‌رسه برای کار خیر، همین غذا دادن و بسته معیشتی دادنه. توی کشور ما، حاکمیت خودش یه جور خیریه‌اس! کمیته امداد داره، بنیاد مستضعفان داره! یه چیز دیگه اشاره کنم که هرجای دنیا، حاکمیت وارد یک فعالیت می‌شه معمولا خرابش می‌کنه؛ در حوزه صنعت و جاهای دیگه، گند می‌زنه به اون حوزه و اتفاقی که می‌افته اینه؛ مردم به اون حوزه، بی‌اعتماد می‌شن. وقتی به اون حوزه، بی‌اعتماد می‌شن دنبال چی می‌گردن؟ دنبال جایگزین می‌گردن. اون موقع چی مهم می‌شه؟ نهادهای واسط مردمی خیلی اهمیت پیدا می‌کنن ولی این فرصت، تیغ دو لبه‌اس؛ یعنی هم خوبه هم بده. خوبش که روشنه؛ این نهادها قوت میگیرن، قدرت می‌گیرن و می‌تونن فعال بشن و کنش مردمی، انجام بدن که خوبه. نکات منفیش چیه؟ اینه که همزمان امکان فساد هم ایجاد می‌شه و موسسات و نهادها می‌تونن سوءاستفاده کنن که خیریه بدنام هم زیاد داریم که مثل قارچ سمی رشد کردن و دارند آسیب می‌زنن.»

ترویج فقر بجای نجات آدم‌ها با بازتولید فقر

«این طرز عمل چه پیامدهایی داره؟ این باعث می‌شه ما کم‌کم فرهنگی رو ترویج بدیم که ما برات غذا میاریم، برات پول میاریم و وابسته‌شون می‌کنیم. من یک طرح پژوهشی برای بهزیستی انجام دادم با این عنوان که طرحی که برای اشتغال‌زایی انجام دادیم چقدر باعث ایجاد اشتغال شده؟ جوابش صفر بود! هیچی باعث توانمندی نشده بود چرا؟ جوابش خیلی ساده‌اس، طرحشون از اساس نادرست بوده و تعریف درستی از توانمند‌سازی نداشتن؛ اومدن یک وامی به طرف دادن و چندتا کارگاه آموزشی هم برگزار کردن اما بعدش چیه؟ هیچ. یک دلیلش همین فعالیت‌های موازی و پراکنده‌ی غیرکارشناسی هستش. یک نهاد برزگی از ما خواست که 50 نفر خانمِ سرپرست خانوار پیدا کنیم که بهشون آموزش داده بشه؛ برای خیاطی و چرخ‌خیاطی هم در اختیارشون بذارن و بعد بازار کار هم تضمین شده بود، اما نتونستیم 50 نفر خانم پیدا کنیم! فقط سه نفر حاضر شدند، بقیه می‌گفتن به ما پول بدین! موردی کمک کنین! به ما جنس بدین غذا بدین برای ما کافیه! ما نتونستیم 50 نفر پیدا کنیم که معرفی کنیم. یعنی چیکار کردیم؟ ما فرهنگ فقر رو توی جامعه‌مون، توزیع کردیم! به واسطه‌ی همین خیریه‌ها و کار خیر مردم و فاتحه‌ی کار عملیاتی و تحقیقاتی خونده شده. دیگه توی حاشیه‌ی شهر نمی‌شه به این راحتی‌ها، کار درست انجام داد. الان کاری که شده اینه که کودک کار تبدیل شده به کودک متکدی! سرچهارراه دیگه بحث کار کودک نیست، این تکدی‌گریه! یک بخشیش همین بی‌اعتمادی مردم به نهادهای خیریه‌ای دولت و خصوصی هستش که باعث می‌شه مردم فعالیت‌های خودجوش داشته باشن و مثلا وقتی بچه‌ای سرچهارراه می‌بینن، خودشون دست به کار میشن و کمک می‌کنن؛ فکر می‌کنه داره ثواب و کار خیر می‌کنه ولی در واقع داره فرهنگ تکدی‌گری رو ترویج می‌ده و یک سیکل معیوب شکل می‌گیره. زیمل در این مورد میگه: کسی به نام متکدی وجود نداره، این جامعه است که متکدی می‎‌سازه. شما وقتی شروع کنی به پول دادن به کسی، متکدی می‌سازی. برهمین اساس خیلی از نهادهای خیریه، دارند متکدی می‌سازن، هرچند پیامدِ ناخواسته‌ی کارشون هستش.»

چکار باید کرد؟

«حالا سوال اینه که پس چکار باید کرد؟ مسئله‌ای که اول باید بهش پرداخت اینه که معمولا بحران سیاسی باعث بحران اقتصادی می‌شه و بحران اقتصادی هم بحران‌های فرهنگی و اجتماعی در پی داره. اما مشکل اینه که بحران‌های سیاسی و اقتصادی معمولا با رویکردهای درست، شاید خیلی زود طی دو سه سال، حل بشن، اما بحران‌های فرهنگی و اجتماعی، حداقل دو نسل طول می‌کشه تا حل بشن! قدم اول برای حل هر مسئله‌ای اینه که آمار دقیق و روشنی ازش داشته باشی. تا زمانی که آمارها در کشور ما محرمانه هستش، هیچ کار واقعی و اجتماعی نمی‌شه انجام داد.»

«یک سوال و مسئله‌ی دیگه اینه که از چه کسانی باید شروع کرد؟ از گروه‌های پرخطر در جامعه، مثلا کودکان. حتی از نوجوون‌ها مهم‌تر هستن؛ در نوجوون‌ها، خورده فرهنگ‌ها شکل گرفته و تغییر خیلی سخته، ولی یک کودک در پنج سالگی خیلی آموزش‌پذیرتر هستش که بشه از چرخه فقر و فساد خارجش کرد. باید سیاستگذاری رو برد سمت این‌ها، چه در دولت چه در نهادهای مردمی. ولی وقتی نمی‌دونیم چندتا موسسه و خیریه در مشهد هست و هر کدومشون هم ساز خودشون رو می‌زنن، نمی‌شه کار اصولی و اثرگذار انجام داد.»

در ادامه بعضی از حضار در بحث، سهیم شدند و نظرات‌شان را به اشتراک گذاشتند و اشاره کردند که در خیلی از موارد؛ افراد و موسسات برای اینکه کار ثواب و خیری انجام داده باشند یا دیده شوند به سمت این جور فعالیت‌ها می‌روند و از کار تخصصی و اصولی که تاثیرگذار باشد، دور می‌شوند. مواردی بوده که در یک محله، کارگاه اشتغال ایجاد شده اما بخاطر توزیع بسته‌های مواد غذایی، تعطیل شده و این فاجعه است!

دکتر فولادیان:«یکی از دولت‌ها، پول زیادی خرج کرد برای جاده‌سازی؛ بی‌نظیر بود! از لحاظ جاده کشیدن به روستاها و نقاط دوردست، بعدش به اون مناطق، برق بردن، گاز بردن، اسمش رو هم گذاشتن عدالت. خیلی زیباست. ولی فاتحه اون روستا رو خوندن؛ شما زمانی که جاده می‌کشین، اقتصادش رو که درست نمی‌کنین؛ اولین چیزی که با برق وارد روستا می‌شه، تلویزیونه! تا حالا نداشتن خب، تلویزیون رو روشن می‌کنه و اولین اتفاقی که براش می‌افته اینه که زندگی خودش رو با زندگی اونا مقایسه می‌کنه و می‌گه که اگه اونا زندگی می‌کنن پس ما چیکار می‌کنیم! یعنی یک احساس عمیقی از فقر که اصلا تا حالا نداشته، بهش دست می‌ده. کاری که الان فضای مجازی با ذهن ما می‌کنه.»

بررسی‌های انجام شده اهمیت عملکرد موسسات و نهادهای خیریه را نشان می‌دهد که چه تاثیر مثبت یا منفی بر جامعه و زندگی مردم می‌گذارند، آگاهی بیشتر و شناخت درست از شرایط و نیازسنجی علمی، ضرورتی‌ست که در تمام فعالیت‌هایی از این جنس، باید مدنظر قرار بگیرد. در صورت تمایل ادامه این نشست را می‌توانید در کانال حرکت انسانی در آپارات تماشا کنید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *