روایت کوتاه از اولین رویداد حرکت انسانی

رویداد حرکت انسانی “روایت چالش‌های رسیدن”!؛ «هرکجا عشق آید و ساکن شود»

مسیر رسیدن به سالنِ برگزاری رویداد، پر از درخت‌های توت و شاتوت‌های قرمز بود. خیلی‌ها که برای انجام کارهای عادی‌شان به این قسمت از شهر نمی‌آیند، حالا زیر آسمان ابری چهارشنبه ٢٨ اردیبهشت، با اشتیاق در صف پذیرش مهمان‌ها ایستاده بودند تا زودتر بروند داخل.

همکاران بنیاد و همکاران افتخاری، اینجا و آنجا برای خیرمقدم و راهنمایی ایستاده بودند. هر نفری که پذیرش می‌شد، یک کیف‌ کوچک کاغذی هدیه می‌گرفت که داخلش، هدایای جذابی از جمله پیکسل، استیکر و یک دفترچه یادداشت بود.

در مسیر ورودی سالن هم عکس‌های برگزیده‌ی اولین و دومین نمایشگاه عکس حرکت‌انسانی را گذاشته بودند که شاهدی بر فقر، محرومیت از تحصیل و در کنار همه‌ی این‌ها، عشق و انسانیت بود.


با رسیدن به ساعت پنج عصر، سالن پر از مهمان شد و همه در تاریکی، منتظر نشستند تا رویداد آغاز شود.

شروع مراسم

شروع مراسم بعد از آیات کتاب خدا و سرود پرچم، خیرمقدم و معرفی بنیاد توسط حسام‌الدین مرادی نماینده‌ی بنیاد بود که کوتاه و صمیمانه، معرفی بنیاد و ماجرای رویداد را برای همه شرح داد و بعد نوبت رسید به چهار سخنران برنامه که اولین نفر، هنرمند توانمند؛ سمانه احسانی‌نیا بود.

سمانه احسانی‌نیا

تا سمانه آماده شود، فیلمی کوتاه از زندگی او پخش شد که نقاشی با دهان، نواختن سازدهنی و دیگر هنرهای او را نشان می‌داد و بعد چندنفر کمک کردند تا سمانه‌ی بر ویلچر از پله‌ها بالا برود و در جایگاه سخنران قرار بگیرد و او حرف‌هایش را با لبخندی آرام آغاز کرد و از تاثیرگذارترین قصه‌ی زندگی‌اش از تصادف و معلولیت تا رسیدن به این لحظه که هنرمند موفقی شده بود برای حضار تعریف کرد. سمانه لحظه‌ای سکوت کرد و بعد ادامه داد: «حالا بعد از این همه‌سال، انگار دوباره متولد شده‌ام… شاید از خیلی چیزها محروم باشم اما به خیلی از چیزها هم دسترسی دارم و این زندگی سخت را به لطف خدا به ماجرایی دوست‌داشتنی تبدیل کرده‌ام…» زمانی که حرف‌های او تمام شد حضار ایستاده تشویقش کردند.

و بعد نوبت رسید به سخنران دوم. بنیان‌گذار الگن؛ سعید انصاریان در رویداد حرکت انسانی.

الگن بنیادی مردمی‌ست در دل زاگرس، که به نجات زمین و انسان فکر می‌کند و این را از قلب زاگرس، با کاشتن بلوط و دیگر گونه‌های گیاهی و با ترویج و آموزش رفتارهای درست محیط‌زیستی آغاز کرده است.

سعید انصاریان الگن

سعید انصاریان که مستندساز، شاعر و نویسنده است موفقیت‌های حتمی زندگی در پایتخت را رها کرده و به زادگاهش روستای الگن برگشته تا به جای مشهور بودن، محبوب زمین‌ و زمان باشد. او با همان لحن زلال و بی‌ریایش در رویداد حرکت انسانی از زندگی گفت و اینکه چطور تلاش در جهت نجات الگن، خود او را به سرمنزل نجات رسانده است و اینکه پری‌های دره‌ی الگن که هر کدام انگار درختی هستند سرسبز، چگونه عشقِ زندگی‌اش را به او هدیه داده‌اند تا آسمانش، بی‌ستاره نباشد… و اینکه برای رسیدن به نجات باید احترام و عشق ورزیدن به زندگی را یاد گرفت چرا که اهل زندگی، با خودشان نابودی و بدبختی نمی‌آورند و هرجا باشند آنجا بهشت است.
در پایان سخنان او، سالن حال و هوای زاگرس گرفت و صدای تشویق حضار برای بنیانگذار الگن، شبیه صدای باد در شاخه‌های درختان بلوط شد.

سومین سخنران رویداد با خودش موسیقی عاشقانه‌ی دریای جنوب را آورده بود.

فاطمه عبادی

فاطمه عبادی که به‌عنوان هنرمند نقاش، با هنرنمایی بی‌نظیرش برگزیده‌ی برنامه عصر جدید شده بود حالا با لبخند معصومانه‌‌اش روی سن نشسته بود تا از زندگی‌‌اش بگوید.

فاطمه از سختی زندگی در خوزستان گفت و اینکه شن و ماسه، رزق و روزی هر روزشان در خوزستان است. و اما او همین ماسه‌های چشم‌سوز را در تابلوهایی هنرمندانه‌اش به ماسه‌های چشم‌نواز بدل کرده است‌! ولی مسلما هیچ موفقیت ارزشمندی بی‌سختی به دست نمی‌آید.

او از دوران کودکی گفت و عشق و علاقه‌ای که به نقاشی داشت و از پدر زحمت‌کش‌اش که قدر عشق را بسیار می‌دانست و شب‌و‌روز تلاش کرده بود تا فاطمه‌ی کوچک، با هنر بزرگ شود.

او گفت: «زمانی که اولین بار، پی بردم که در نقاشی استعداد دارم، دختر کوچکی بودم و وقتی برای شرکت در کلاس نقاشی رفتم، مسئول پذیرش به پدر گفت که نقاشی آینده ندارد و هزینه‌های بالایی هم دارد…در آن لحظه پدرم، دستم را گرفته بود. یادم می‌آید که ته دلم چیزی فرو ریخت و به چهره‌ی پدرم نگاه کردم.

اما او محکم دست مرا در دستش فشار داد و مرا در دوره‌ی آموزشی ثبت‌نام کرد و شب‌وروز کار کرد تا هزینه‌ی آموزش من، تأمین شود و من از همینجا دستش را می‌بوسم که همه‌ی زندگی من است.
خیلی‌ها برای لحظه‌ای تلفن‌های همراه‌شان را که برای فیلم‌ گرفتن بالا آورده بودند، کنار گذاشتند تا ایستاده دست بزنند و اشک‌هایشان را پاک کنند.

و اما سخنرانِ آخر که در میان جیغ و دست و سوت و هورا از پله‌های سن بالا رفت.

ساعد سهیلی

ساعد سهیلی بازیگر محبوب و برجسته‌ی سینما بود که در کارنامه‌‌اش فیلم‌های درخشانی از شب برهنه گرفته تا روز صفر دارد.

ساعد از اینکه در بین مردم بود ابراز خوشحالی کرد و گفت که خیلی اهل سخنرانی نیست و فقط خاطره‌ای کوتاه برای حضار تعریف می‌کند.

او از عشقش به سینما و بازیگری گفت و اینکه تمام دوران کودکی و نوجوانی تلاش کرده که وارد سینما شود اما هیچ‌وقت نقش مناسبی نصیبش نشده و بعد در جوانی و دوران سربازی حتی از پادگان فرار می‌کرده تا برود دنبال بازیگری اما همچنان محروم بوده و بعد زمانی که یک‌روز در حال آتش زدن زباله‌های پادگان بوده، مقداری مواد منفجره بین زباله‌ها، منفجر شده و صورتش می‌سوزد!

ساعد تعریف کرد که: «صورت سیاهم را میان دستانم گرفتم و دویدم. توی دلم می‌گفتم اگر قرار باشد بازیگر بشوم، صورتم همه چیز من است‌!… شرایطی برای اعزام من به شهر نبود! به من مرخصی دادند و خودم با همان حال‌وروز آمدم کنار جاده و وقتی مورد بی‌توجهی ماشین‌های درگذر قرار گرفتم، رفتم گوشه‌ای ایستادم و گریه کردم… فریاد زدم و از خدا خواستم که پس کی نوبت من می‌شود؟…»
و اما حالا سالهاست که نوبت ساعد رسیده بود و داشت از خاطرات تلخ و شیرین‌اش می‌گفت. او در پایان صحبت‌هایش به مهمان افتخاری رویداد‌، خداداد عزیزی اشاره کرد و گفت که همیشه برای او، اسطوره بوده است. خداداد هم به احترام حضار که برایش با اشتیاق دست می‌زدند، ایستاد و تعظیم کرد.

پایان رویداد پذیرایی مختصر در محوطه‌ی باز و عکس یادگاری با سخنرانان رویداد در کنار دیوار مطبوعاتی بنیاد بود. همانطور که اشاره شده بود، هزینه‌های دریافتی برای ثبت‌نام صرف حمایت از تحصیل دانش‌آموزان مستعد مستمند می‌شود که گزارش آن را در همین صفحه می‌توانید دنبال کنید و هر کدام از مهمان‌ها، درختی در الگن هدیه می‌گیرند که در جنگل حرکت‌انسانی کاشته شده و ان‌شالله گزارش آن هم خدمت‌تان تقدیم خواهد شد.

دست‌آورد ارزشمند این رویداد برای بنیاد حرکت‌انسانی، «حال خوب» بود. حسی که در بازخورد همه‌ی مهمانان، دیده می‌شد و به ما حضوری و مجازی ابراز داشتند. و حال خوبی که سخنرانان از این انتقال تجربه داشتند و به گفته‌ی خودشان، کاش زودتر با این بنیاد و فعالیت‌هایش آشنا می‌شدند. که البته این قدم اول و آغاز دوستی‌ست.
این گزارش مختصر، گوشه‌ای از خوبی‌های آن روز بود، روزی که از هفته‌ها قبل برای رخ دادنش، در قالب تیمی همدل و عاشق، تلاش کرده بودیم. در پایان صمیمانه سپاسگزاریم از همه‌ی عزیزانی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در این اتفاق، مشارکت داشتند و یارمان بودند. امید آنکه در رویداد بعدی، شمارا داشته باشیم… که بی‌شما مردم عزیز، هیچ اتفاق خوبی، رقم نمی‌خورد… که «هرکجا عشق آید و ساکن شود/ آنچه ناممکن بود، ممکن شود» و به امید دیدار.

برای دریافت عکس‌های رویداد حرکت انسانی می‌توانید به کانال تلگرام به آدرس زیر مراجعه بفرمایید.

کانال تلگرام حرکت انسانی

و برای دریافت و مشاهده ویدئوهای سخنرانان به کانال آپارات و یوتیوب بنیاد سری بزنید. رویداد حرکت انسانی در خبرگزاری‌های مختلفی مثل تسنیم، ایسنا، قطره بازتاب داده شد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *