فقر، نداشتنِ آگاهی‌ست و تلاش‌های آگاهانه برای ریشه‌کنی فقر فرهنگی در جامعه، اثرات مثبت و پایداری خواهد داشت که منتهی به شرایط اجتماعی بهتر برای مردم خواهد شد. بهرحال هر اتفاق خوبی از یک جایی شروع شده و بنیاد هم در ادامه‌ی برنامه‌های فرهنگی خود برای آگاه‌سازی، نشست‌های تخصصی را با حضور افراد کارشناس و باتجربه‌ی دغدغه‌مند آغاز کرده است تا مسائل و مشکلات مربوط به زندگی فردی و اجتماعی را به چالش بکشد، به این امید که از میان بحث و گفتگوها، برای اذهان عمومی، مسئله و دغدغه‌ای ایجاد کند و به روزنه و راه‌حلی برسد.

کمبود

سخنران نشست پنجم؛ دکترای روان‌شناسی؛ دکتر احسان‌متین‌فر صحبتش را با یک مثال آغاز کرد و گفت: «بذارید این مبحث رو با یک تمثیل شروع کنم؛ بیاید تصور کنیم که من و شما قراره به یک سفر دونفره بریم. توی این سفر، شما اون کسی هستین که یک چمدون کوچیک داره و من اون کسی هستم که یک چمدون بزرگ داره. توی این چمدون کوچیک شما باید تمام وسایل سفرتون رو بچینید. همزمان اگه توی اون سفر خریدی می‌کنین باید توی همون چمدون جاش بدین. من چمدونم، بزرگه و چون جا زیاد داره، هیچ محدودیتی برای چیزایی که قراره بردارم ندارم. هر چیزی رو که دلم بخواد بدون دغدغه و نگرانی برمی‌دارم و کلی هم فضای خالی خواهم داشت که اگر توی سفر خریدی کردم داخلش جا بدم. هیچ نگرانی نخواهم داشت اما شما چی؟ از همون لحظه‌ای که چمدون می‌بندید با خودتون میگین؛ چی بردارم چی برندارم؟! وقتی هم در سفر هستیم من باخیال راحت خرید می‌کنم اما شما مجبور هستید که هی حساب و کتاب بکنید با خودتون که برای فلان چیزکه می‌خوام بخرم، جا دارم یا ندارم؟ تا حالا توی این وضعیت بودید؟ اینجا دقیقا دارید با یک مفهوم، سروکله می‌زنید. با مفهومی به نامِ«کمبود». کمبود احساسیه که شما توی اون فکر می‌کنید از یک چیزی به مقدار کافی ندارید. کمبود؛ احساس نداشتنِ مقدار کافی از چیزی‌ست که اصولا اون چیز، ارزشمنده. اون چیز می‌تونه پول باشه… می‌تونه زمان باشه… می‌تونه موی سر باشه! وقتی ازش کم داشته باشین، دچار احساس کمبود می‌شین.»

کمبود منشاء اقتصاد

«کمبود، مفهومیه که علم اقتصاد بر اساسش، بنیاد نهاد شده؛ تمامی منابع در دنیا محدود هستن پس ما باید تصمیم بگیریم که منابع‌مون رو به چه چیزی اختصاص بدهیم. اینجاست که علم اقتصاد وارد میدون می‌شه. اگر چیزی به اسم کمبود وجود نمی‌داشت درنتیجه علمی هم به اسم اقتصاد ضروری نمی‌بود. میگن اقتصاد، علمِ مطالعه‌ی کمبودهاست.»

تاثیر کمبود بر ما

«حالا سوال اینه؛ این کمبودها چطور بر سیستم روانی ما تاثیر میذارن؟ ما زمانی که دچار کمبود هستیم، مغزمون چکونه عمل می‌کنه؟ چکونه فکر می‌کنیم؟ و متناسب با این افکار، چگونه رفتار می‌کنیم؟ کمبود در مراحل تکامل ما انسان‌ها همواره معنای خطر داشته؛ اگر غذا کم می‌بود، بقای ما به خطر می‌افتاد… کمبود همیشه برای ما حس تهدید داشته پس درنتیجه سیستم‌های اضطرابی ما، سیستم‌های جنگ و گریز ما رو فعال می‌کنه برای اینکه بتونیم با اون کمبود مقابله کنیم. پس هر زمانی که مغز من،کمبودی رو شناسایی بکنه، سیستم‌های اضطراب فعال می‌شن، چرا؟ چون کمبود برای مغز من، نشانه‌ی خطره! نشانه‌ی اینه که بقای تو داره به خطر می‌افته. وقتی تهدیدی سیستم روانی من رو به خودش مشغول می‌کنه، اون تهدید برای مغز من اولویتِ پردازشی پیدا می‌کنه؛ یعنی تمام پدیده‌ها در دنیا می‌روند کنار و تنها چیزی که باقی می‌مونه اون کمبوده. هیچ چیزی دیگه توی دنیا برای من مهم نیست الا اون کمبود. به تعبیری میگه؛ سیستم ذهنی، روانی و پردازشی من رو میاد تسخیر می‌کنه و درکنترل خودش می‌گیره و تمام پردازش‌ها در جهت این هست که این کمبود برطرف بشه. و چون ظرفیت ذهن و مغز بیشتر صرف اون کمبود می‌شه در نتیجه فضا برای پرداختن به سایر فعالیت‌ها کم می‌شه.»

دو کمبود جدی در زندگی

«خب حالا به دوتا کمبود جدی در زندگی‌مون بپردازیم؛ زمان و پول. ممکنه خیلی از ما از نظر مالی این کمبود رو حس نکنیم اما در مورد زمان، حتما تجربه‌اش کردیم. زمانی که وقت کم میاریم. می‌بینیم که به خیلی از کارهامون نمی‌رسیم؛ همواره آرزو می‌کنیم که ای کاش روزها به جای 24 ساعت، 48 ساعت باشن که من بتونم به کارهام برسم. بسته به امکانات معمولا باید تصمیم بگیریم که چطور و تا چه حد می‌تونیم ازش استفاده کنیم و همین باعث می‌شه در حال محاسبه باشیم و تعداد محاسبات زیاد به شدت ما رو خسته می‌کنه به شدت ما رو فرسوده می‌کنه. تصور کنین من به شما می‌گم وقت داری امشب باهم بریم سینما با هم یک فیلمی ببینیم؟ اگه وقت‌تون آزاد باشه که استقبال می‌کنین اما اگر شما کسی باشین که باید تعداد ساعات زیادی کار بکنین، با خودتون می‌شنین فکر می‌کنین که اگه امشب برم سینما مجبور می‌شم فردا بیشتر کار کنم! ولش کن فردا بیشتر کار می‌کنم بجاش امشب میرم سینما؛ انگار دارم از فردا زمان قرض می‌گیرم تا اینجا استفاده کنم و این احساسِ کمبود و فشار میاره.»

«یا وقتی پول کم هست و شما باید انتخاب بکنین، فعالیت‌های معمولی مثل این که بری یک کافه بشینی و برای خودت یک قهوه بخوری، این که یک مسیری رو نیاز باشه تاکسی بگیری و کلا فعالیت‌های معمولی تبدیل می‌شن به فعالیت‌های لاکچری و لوکس! کارها و موقعیت‌های حتی ساده برای شما می‌شن یک آرزو! وقتی بقیه رو می‌بینین که می‌تونن وقت بذارن می‌گین؛ خوشبحالت که می‌تونی اینجوری وقت بذاری یا زندگی کنی! برای من، این کار، شده یک آرزو. این فرایند کم کم ما رو به احساس کمبود و فقر می‌رسونه!»

چند مثال از تاثیرات فقر

«احساس فقر حتی روی رانندگی افراد تاثیر می‌ذاره! اگه نگاه کنین میزان تصادفات در مناطق کم‌برخوردار بیشتره… میزان حوادث بیشتره… آسیب‌ها بیشتره! پس انگار اتفاقی که می‌افته؛ اینه که توانمندی‌های شناختی و هوشی افراد، در زمانی که با مسائلی مثل کمبود و فقر مواجه می‌شن، کاهش جدی پیدا می‌کنه.»

«یه بررسی دیگه عنوانش هست مطالعه‌ی نی‌شکر. مطالعه رفتار کشاورزانی که نی‌شکر می‌کارن. نی‌شکر یک محصولیه که میگن اگه بخواد جواب بده؛ یک چیزی بین دوازده تا هیجده ماه طول می‌کشه. یعنی خیلی باید براش صبر بکنی تا به محصول برسه و درآمد کسب کنی. در نتیجه کشاورزانِ این محصولات، مدت زمان زیادی رو باید با پولِ کم، سر کنن تا برسن به زمان برداشت محصول. مطالعه کردن؛ دیدن که سه ماه قبل از برداشت محصول، عملکرد هوشی افراد خیلی پایینه و سه ماه بعد از برداشت محصول که پول دستشون میاد، عملکرد هوشی‌شون افزایش پیدا کرده! این خیلی عجیبه! پول باشه… به زبون ساده، مغزتم خوب کار می‌کنه… پول که نباشه… همه چیز از کار می‌افته.»

تاثیر فقر بر روانِ آدمی

دکتر متین‌فر در ادامه به ابعاد دیگری از فقر اشاره داشت و گفت: «فقر، یک بُعدش کمبودِ امکانات هست، زمانی که منابع نیست و نبودن منابع دیدیم که چطور روی عملکردهای روانی ما تاثیر می‌ذاره. اما پژوهش کردن و تصویربرداری‌های مغزی نشون داده که وقتی افراد در فقر بزرگ می‌شوند؛ نواحی از مغزشون که مرتبط با زبان، تصمیم‌گیری، حل مسئله،  آینده‌نگری و پیش‌بینی… هست، این نواحی مغزی در افراد چی می‌‎شه؟ کوچیک‌ترمی‌شه. یعنی اگر شما در فقر بزرگ بشی به احتمال قوی، تواناییت در پردازش، حل مسئله، برنامه ریزی، توانایی‌‎‌های کلامی و برقراری ارتباط چی می‌شه؟ کمتر می‌شه. مگر این توانمندی‌ها همون‌هایی نیستند که من اگر قرار باشه شغلی به دست بیارم، اگر قرار باشه در ساختار اجتماعی بیام بالا و پیشرفت بکنم بشهون نیاز دارم، پس به نظر میاد که فقر با تاثیری که بر ساختار مغزی و عملکرد فرد می‌ذاره منجر به بازتولید خودش می‌شه به واسطه‌ی تاثیری که بر عملکردهای هوشی فرد می‌ذاره و فقر بازهم ادامه پیدا می‌کنه.»

آیا فقیر مقصره؟

«حالا سوال اینه؛ نظریه‌ی شما در مورد فقر چیه؟ آدما چرا فقیر هستند؟ …چون بی‌عرضه هستن؟ چون حقشونه؟ چون تنبل هستن؟ مسئولیت‌پذیر نیستن؟ انتخاب کردن؟ حرفی که بیل گیتس می‌زنه می‌گه؛ اگه فقیر به دنیا اومدی انتخاب خودت نبوده اما اگه فقیر از دنیا رفتی هیچکسی رو ملامت نکن غیر از خودت. این نظریه خیلی خطرناکه! این حرف خیلی خطرناکه! سرزنش قربانی… مقصر دانستن قربانی. همون چیزی که در جامعه هم معمولا در مورد افرادی که به هر شکلی مورد تجاوزی قرار گرفتن، اعمال می‌شه و مقصر دونسته می‌شن!»

دو پا برای غول فقر!

«یکی از پایه‌های فقر، احساسِ کمبوده و پایه‌ی دیگه‌اش چیه؟ نابرابری. ما آدم‌ها از آغاز خلقت یک نیاز اساسی داریم که همواره برامون دغدغه بوده که چه خوبه من و تو با هم برابر باشیم. بین ما طبقه و فاصله‌ای نباشه. این یک نیاز اساسی و بنیادین در ما آدم‌هاست و زمانی که برآورده نمی‌شه ما دچار احساس خشم، ناکامی و اضطراب و ناامنی می‌شیم. هر زمان که این برابری، خدشه‌دار بشه ما دچار حسادت می‌شویم. حسادت یعنی اون چیزی داره، که من ندارم!»

تقلا در تله‌ی مقایسه

«ما انسان‌ها موجوداتی هستیم که همواره داریم خودمون رو با دیگران مقایسه می‌کنیم و در روزگار ما اختلاف طبقاتی، بی‌داد می‌کنه و زیاده! و این باعث مقایسه‌ی نابرابر در ذهن ما می‌شه و آسیب‌های روحی روانی و جسمی زیادی به ما می‌زنه. من وقتی هر روز و هر لحظه دارم این نابرابری‌ها رو می‌بینم و لمسش می‌کنم اتفاقی که می‌افته؛ وقتی نابرابری رقم می‌خوره، من دچار وضعیتی می‌شم که بهش میگن: نزدیک‌بینی شناختی، به زبان ساده می‌گه؛ دم رو غنیمت بشمار. از حال و لحظه لذت ببر؛ دنیا دو روزه، غم فردا رو نخور! این واکنش مغز ماست نسبت به نابرابری. من به دنبال به دست آوردن لذات لحظه‌ای میرم. این در حالیه که اگر میخواین از فقر خارج بشین، باید تفکرتون بلند مدت باشه. باید برنامه‌ریزی کنین. باید آینده‌نگری کنین. باید سرمایه‌گذاری‌های کم ریسک انجام بدی تا در بلند مدت به تو، سودی برسونه. باید الان شروع بکنی به آموزش دیدن تا در آینده به تو کمک بکنه. پس همواره خروج از تله‌ی فقر نیازمند آینده‌نگری و تفکر بلندمدت و برنامه‌ریزیه اما نابرابری اولین چیزی که از ما می‌گیره همین تفکر بلندمدته… تفکرمون کوتاه مدت می‌شه و به لحظه فکر می‌کنیم. گاهی پولی که باید صرف سرمایه‌گذاری یا آموزشِ خودمون بکنیم در لحظه خرج می‌کنیم.»

نابرابری و تصمیمات ما

«پژوهش‌ها نشون داده؛ افراد زمانی که احساس نابرابری می‌کنن، تصمیمات اقتصادی اشتباه بیشتری می‌گیرن، پس در نتیجه در اون تله‌ی فقر، گیر می‌افتند و باقی می‌مونن و این رفتارهای ریسک‌پذیر، قمارگونه و نسنجیده رو بیشتر می‌کنه مثل اتفاقاتی که برای خیلی از ما در بورس و بازارهای ارز دیجیتال افتاد. مسئله اینه که نابرابری باعث رفتارهای ریسک‌پذیر شده و ریسک‌پذیری موجب خودتخریبگری و استرس می‌شه. در جوامعی که میزان نابرابری بیشتره، امید به زندگی کمتره.»

«در زمان‌هایی که ما احساس می‌کنیم میزان نابرابری خیلی زیاده، به قدری که این نابرابری قابل تبیین و تفسیر و پذیرش نیست، نمی‌تونیم درکش کنیم که چرا این حجم از نابرابری وجود داره؟! بسیاری از افراد، این رو موکول و محول می‌کنند به یک قدرت و اراده‌ای فراتر! میگن خواست خدا بوده! یه نیروی ماورایی پشت این بوده که خواسته این یکی فقیر باشه و این یکی غنی. نظم جهانی همینه که این یکی فقیر باشه این یکی پولدار. پس هرج ومرج‌ها رو داریم تبیین و توجیه می‌کنیم و بر مبنای تبیین‌ها، عمل می‌کنیم.»

در قسمت پرسش و پاسخ نشست یکی از حضار پرسید که:«چطور می‌شه این چرخه‌ی فقر و این دور باطل رو تغییر داد؟

دکترمتین‌فر: «برای تغییر، می‌شه از بالا به پایین اومد… می‌شه از پایین به بالا رفت؛ می‌شه از ساختارها خواست که برای کاهش نابرابری تلاش کنند و هم می‌شه به افراد آموزش داد. مهم‌ترین چیزی که در فقرزدایی بهش اشاره می‌شه آموزشه. به افراد آموزش بدهیم که بتوانند تولید داشته باشند که بتوانند تفکر آینده‌نگر داشته باشند. اصلا پژوهش‌ها نشون می‌ده وقتی تفکر آینده‌نگر در افراد از بین می‌ره، بشدت مستعد رفتارهای اعتیادی و نامناسب می‌شن.»

ممنون که همراه ما هستید و در به اشتراک گذاشتنِ آگاهی، احساس مسئولیت می‌کنید.

برای دیدن فیلم کامل نشست و دنبال کردنِ بحث و گفتگو می‌توانید به کانال بنیاد حرکت انسانی در آپارات مراجعه نمایید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *